همش میگفت: توکلم اول به خدا و بعد به بی بی جونم رقیه (س) ست.
شب سوم محرم باهم حرم بی بی جان بودیم. روضه و عزاداری که تمام شد.
گفت: عجب شبی بود امشب،انگار خود حضرت رقیه (س) بین عزادارا بود.
و تک بیت گر دخترکی پیش پدر ناز کند…....
را زمزمه میکرد و با خانم درد دل می کرد.
الحمدلله نازدانه ارباب با همان دستان کوچک زخم خورده گره از کارش باز کرد...
شهید نوید صفری
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهیدنویدصفری 🌹🍃
🖤🖤🖤