📚علمدار
🍁برگرفته از زندگی شهید مجتبی علمدار
🌸قسمت صد و هشتاد و هشتم: رسول دل
آقا سيد مجتبي علمدار را خيلی اتفاقی شناختم. زمستان بود برای خريدن نوار يكی از مداحان به نمايشگاهی كه در شهرمان داير بود رفتم. نوار حضرت ابوالفضل(ع) آن مداح را خواستم فروشنده نواری به من داد با عنوان شهيد علمدار. چون آقا ابوالفضل(ع) هم علمدار بودند فكر كردم همان است و خريدم. وقتی آن را در خانه گوش دادم متوجه شدم مداحی ناشناس برای خانم حضرت رقيه(ص) ميخواند. از آنكه نوار اشتباهی خريده بودم دمق شدم. ولی با اين حال، آن مداح ناشناس صدايی بسیار دلنشين داشت. چند روز بعد كاملا اتفاقی برنامه ی روايت فتح را دیدم. موضوع برنامه شهيد از آن روز نوار و نام شهيد
علمدار بود، فهميدم كه نوار از چه كسی است. اما علمدار در گوشه بايگانی ذهنم خاك ميخورد تا...
دلم با خدا بود. ولی نميدانم كدام قدرت شيطاني مرا از رفتن به سوي خدا بازميداشت! در خواندن نماز كاهل بودم. يك روز ميخواندم و دو روز نمازم قضا ميشد.
👈ادامه دارد
✔️منبع: کانال علمداران عشق
🌺🌺🌺