👌چند خطی از کتاب 《ازچیزی نمیترسیدم》زندگی نامه شهید حاج قاسم سلیمانی: 📚اواخر سال ۵۶ بود.مدت ها امتحان برای گواهی نامه رانندگی می دادم.قبول شده بودم.به مرکز راهنمایی ورانندگی برای گرفتن گواهینامه خود مراجعه کردم.افسری بود به نام آذری نسب گفت:((بیا تو.اتفاقا گواهی نامه ت رو خمینی امضا کرده!آماده است تحویل بگیری.)) من از طعنه او خیلی متوجه چیزی نشدم.مرا به داخل اتاقی هدایت کردند.دو نفر درجه دار دیگر هم وارد شدند و شروع به دادن فحش های رکیک کردند. من در محاصره آن ها قرار داشتم و هیچ راه گریزی نبود.آن ها با سیلی و لگد و ناسزای غیر قابل بیان می گفتند:((تو شب ها می روی دیوار نویسی می کنی؟!)) آن قدر مرا زدند که بی حال روی زمین افتادم.از بینی و صورتم خون جاری بود... ❇️با ما همراه باشید❇️ 🔰طلبه تراز | کانال جامع @Talabedartarazenghlab 🔰طلبه تراز | فرهنگ و رسانه @talabetaraz_farhangoresane