تأملات طلبگی
✍ تأملی بر اشکال روحانیت ستیزی 🔹پژوهش درباره ی روحانیت نمی تواند بدون کاوش در اشکال متنوع روحانی
✍ نظرات کاربران به نظرم تحلیل شما، تحلیل شکلی و صوری بوده و نگاه بنیادشناسانه ای نداشته. به نظر می رسه وقتی در شرایط فعلی، راه مشخصی و روش متقن و معتبری که پاسخگوی تمام تردیدهای انسان امروز باشه وجود نداشته و نبود امکانی که قلب انسان را هم، به ساحل شهودی برساند که منجر به ایمان و آرامش شود، دیگر توقعی نیست از بازیگران دیروز روزمرگی، که امروز در نقش متدینِ مبلغِ متعصبِ توخالی ظاهر شوند. 🔹این واقعیتی که از دین موجود است، بیشتر آدم سوز است تا اینکه آدم ساز باشد و لذا خیلی وقت است که بوی حقیقت دین را، حقیقتاً استشمام نکرده ایم. اتفاقا وقتی خروار خروار، منکر از جامعه نامنظمِ بی جانِ روحانیت دیده میشود، عدمِ ستیز با روحانیت، نشان از عدم درک درست دین دارد. هنگامی که سراسر حوزه های علمیه، پرشده از مصداق های روایت نبوی: آفت دین ثلاثه، فقیه فاجر امام جائر مجتهد جاهل، در این شرایط، اتفاقا عدم ستیز با روحانیون و ماندن در صنف طلبگی متعارف، شاید خیانت به بستر تاریخی مقدس حوزه باشد. 🔸درست است که جریان های گوناگون شیطان صفتی نیز، با نابودی حوزه خوشنود میشوند ولی دشمن، مثل ما صور بین نیست چرا که آنها، نابودی را از روزی که حیات روحی حوزه رخت بست، مشاهده کردند و شراب جشن شان را هم نوش کردند و الان ما در جایی که شبیه جنازه ای است که در کالبدش، دیگر جانی نیست، حرف از معنای زندگی و حیات طیبه انسان میزنیم. امروز حوزه، بزرگترین روضه مسلمین است. 🔻در مکانی که بی برنامگی، بی نظمی، تعصب، بی تفاوتی، استعدادکُشی، فقر مالی، علم لاینفع، معنویات شبهه آور و خدایی مطرود از زندگی، وجود داشته باشد، تفکر و پرسشگری مذموم، مدرک گرایی و نمره آوری شرط الگو شدن، غلبه کمیّت بر کیفیت و هزاران واقعیت تلخ دیگر رخ داده، در چنین مکانی، حضور داشتن، به معنای یاری رساندن به بقاء حماقت و بذر پاشی منع، برای آمدن منجی هستی است. درست است که ترحم و دلسوزی، پاکی و صفای قلب، محبت به بعضی معارف، در طلاب و در بعضی از مسئولین، دیده میشود ولی اینها کافی نیست هرچند اگر لازم باشند. شاید به این نگرش نقد وارد شود و گفته شود، مشکلِ دیدِ من آن است که ایده آل گرا هستم و شرایط را، کلان نگاه نمیکنم و جهانی را که از بسط بی ارزش شدن ارزشها، دارد خفه میشود را در نگاه به حوزه لحاظ نمیکنم. 🔻بله من این را قبول دارم لذا من با مکان و سیستم حوزه مخالفت دارم زیرا گویا حوزه شده است یک اداره عرفی، مانند اداره جات دولتی ولی من تا آخر عمر، عاشق بستر تاریخی مقدس حوزه خواهم بود، منتهی قائلم برای طلبه شدن و طلبه ماندن، نیازی به حضور در حوزه نیست هرچند حضور در حوزه، ریسک بسیار بزرگی است که ممکن است از انسان شیطان بسازد یا ولی خدا، یک سرخورده سردرگم یا یک مومن عالم صبور. این جریان حوزوی، در راستای همان جریان انسانیت است که ابتدائاً از روی تحقیق عقلانی به حقیقت نایل میشوند و سپس با قلبشان، در شُکوه حقیقت، غلت میخورند و پس از آن، احساس میکنند که حکمت حضورشان در زمین را یافته اند و تا پای جان برای اهداف خود تلاش میکنند و چنین افرادی، در جهان معاصر ما نام آشنا هستند؛ امثال ادواردو آنیلی، محمد عرب، مالکوم ایکس، محمدعلی کلی، جهان پهلوان تختی، شهید ابراهیم هادی و شهید قاسم سلیمانی، جِفری لانگ و حتی در مقیاسی فراتر از دین امثال چگوآرا و گاندی و در واقع هرکسی که برای زنده نگهداشتن حیات انسانیت و در درجه بالاتر، ارتقاء آن با معنویت تلاشی کند میشود کسی که عضو جریان حوزه یا بهتر بگویم وارد جریان تاریخی حقیقت یافتگان میشود. چه خوب درک کرد مرحوم علامه کبیر طباطبایی این ادراکات اعتباری را، امان از ما که اسیر ادراکات اعتباری شده ایم و خود را نمیتوانیم فارق از امور اعتباری پیدا کنیم. دقیقا این حوزه کنونی با این رویه، اعتباری بیش نیست همانند اکثر وقایع و امور فعلی موجود در جهان. نه همین لباس زیباست، نشان آدمیت... 🖋 عباس 👇👇 @Taammolate_talabegi