۴. اين خبر به اميرالمؤمنين عليه‌ السّلام كه رسيد آن قدر گريست كه محاسن شريفش از اشك چشم مبارك خيس شد و فرمود: «آيا با صحابى رسول خدا صلی الله علیه و آله چنين مى كنند؟ إنا للَّه و إنا اليه راجعون»! سپس حضرت همراه دو نور ديده خود امام حسن و امام حسين عليها السّلام و عقيل و عمار ياسر به مشايعت ابوذر رفتند و هر يك با كلماتى ابوذر را دلدارى مى دادند، اگر چه مروان مى خواست مانع شود ولى اميرالمؤمنين عليه السلام او را دور كردند. به اين صورت ابوذر به همراه خانواده خود به ربذه رفت، و در آنجا فرزندش و همسرش كه دختر عموى پيامبر صلی الله علیه و آله بود وفات كرده و به دخترش خبر از وفات خود داد كه رسول خدا (ص) در بازگشت از تبوك به او فرموده بود. بعد از رحلت ابوذر، كاروانى از عراق آمد و عبداللَّه بن مسعود بر او نماز خواند، و به دست مالك اشتر كفن و دفن شد. 📚 منتخب التواريخ: ص۳۲؛ منتهى الامال: ج۱، ص ۱۱۷-١١٨؛ ابوذر غفارى: ص ۳۰-۴٠ 🆔 @TaghvimShia1