... امروز بر سر مراسم تشییع یکی از همسایگان حاضر شدم، و از نگاه های جمعیت میشد بهت و تعجب و البته ترس را مشاهده کرد... بهتی از مرگ یکی از نزدیکان و دوستان که تا چند ساعت قبل با اون ها حال و احوال پرسی میکرد و خوش و بش انجام می‌داد... تعجبی از جسدی که تا دیروز با آنها صحبت می‌کرد و می‌خندید.... و ترسی از اینکه جدی جدی انگار داستان مرگ شوخی نیست و ما هم دیری نمی‌شود که جسد می‌شویم و جنازه خطاب مان می‌کنند وروی دست ها حمل می‌شویم.... ولی دنیا چه دنیایی ست که قطعی ترین چیز ها را برای ما سست می‌کند و انگار همیشه زنده ایم.... براستی کسانی که با استقبال مرگ زندگی می‌کنند چه کسانی هستند... مولا علی فرمود اشتیاق من به مرگ از شوق طفل به سینه مادرش بیشتر است.. آنها چه کردند که تعجب و بهت و ترس به اطمینان و یقین و آرامش و شوق تبدیل شد.... ذکر و تذکر دائمی....