✳
ناگفته هایی از علامه امینی
"رضوان الله علیه"
✅
علامه امینی وشاعر سنی
نقل شده كه علامه اميني ره قصد كرده بودند تمام اشعار در مدح مولا را جمع آوري كنند.روزي به او خبر دادند كه يكي از اساتيد سني دانشگاه بغداد شعري در مدح مولا سروده است.علامه تصميم گرفت به ديدار او رود و اشعار او را بشنود.
لذا عازم بغداد شد و به آدرسي كه گرفته بود رفت. وقتي كه به آنجا رسيد با كاخ زيبا و مجللي برخورد كرد، جلو رفت و در زد.
خدمتكار منزل درب را باز كرد و گفت چه ميخواهي!
علامه فرمود : فلاني منزل هستن؟
خلاصه استاد دانشگاه آمد و تا چشمش به يك شيخ شيعي افتاد از تعجب چهره اش برافروخته شد و گفت چه ميخواهي؟
علامه فرمود:براي بحث و مناظره نيامده ام/هر دو به يگانگي خداوند و نبوت پيامبر ص ايمان داريم.آمدم تا شعري را كه در مدح علي ع گفته اي بشنوم.
استاد دانشگاه از اين حركت علامه خشنود شد و او را به داخل دعوت كرد و پس از مدتي شعر را به علامه ارائه نمود و گفت:من اين شعر را پس از ۳ سال بررسي روايت علي مع الحق و الحق مع علي و يدورالحق مع علي حيث دارسروده ام.
علامه ناگهان خنديد و گفت پس با اين حساب ۳سال از عمر خود را تباه كردي.استاد دانشگاه با چهره اي در هم گفت چطور؟علامه فرمود:چون اين روايت تنها در حق علي ع نيامده است بلكه در وصف عمار هم آمده است.ميتواني به كتب خودتان مراجعه كني آنگاه خواهي ديد كه در روايت آمده كه:عمار مع الحق والحق مع عمار و يدور عمار مع الحق حيث دار.
استاد دانشگاه پس از مراجعه و ديدن روايت دو دستي بر سرش زد و گريان شد.
در اين حال علامه خنديد و گفت:نالان مشو كه ميان اين دو روايت تفاوت از زمين تا آسمان است.در روايت عمار
ميگويد:عمار با حق است و حق با عمار است و اين عمار است كه به دور حق ميگردد(و يدور العمار مع الحق حيث دار) اما در روايت علي ع مي فرمايد:اين حق است كه به دور علي مي چرخد.(و يدور الحق مع علي حيث دار)
در همان حال پس از اندكي كه علامه از فضائل مولا صحبت نمود استاد دانشگاه فرياد زد اشهد ان عليا ولي الله.
🌹🇮🇷
✅
عنایت امیرالمومنین به علامه امینی
در جاي ديگري علامه اميني ميفرمود:
در جمع آوري الغدير به كتاب «الصراط المستقيم» (تأليف شيخ زين العابدين) نياز پيدا كردم. لازم به ذكر است كه كتاب مذكور، خطي و كمياب بود و فقط نزد يكي از علماي نجف موجود بود.
قصد كردم بروم درِ خانهاش و كتاب را از او امانت گرفته و بخوانم. اتفاقا يك روز به حرم مطهّر مشرّف شدم، ديدم كه همان شخص در ايوان حرم مطهر با تعدادي از طلبهها نشسته است! نزد او رفته و سلام كردم.
از ايشان خواستم كه آن كتاب را به من امانت دهد، ولي او قبول نكرد و...، در آخر به من گفت: تو آن كتاب را نخواهي ديد،!!؟
خيلي ناراحت شدم، رفتم كنار ضريح حضرت، ضريح را گرفتم و خيلي گريه كردم. عرض كردم الآن متوجه ميشوم كه چقدر غريب و مظلوم هستي، يكي از دوستداران شما كتابي در مناقب شما نوشته و يكي از علاقهمندان شما ميخواهد آن كتاب را بخواند ـ و كتاب دست يكي از شيعيان شماست ـ ولي آن شخص از دادن كتاب امتناع ميكند!
خيلي گريه كردم، در اين حال به قلبم خطور كرد كه خواسته من در كربلاست.
به كربلا رفتم و زيارت كردم. بعد از اين كه از زيارت فارغ شدم بيرون آمدم.
شخصي مرا به خانهاش دعوت كرد، قبول كردم و به خانهاش رفتم. بعد از مدتي تعدادي كتاب آورد و گفت: اين كتابها از آنِ پدر من است، ما چون نميتوانيم از اين كتابها استفاده كنيم شما ميتوانيد به عنوان امانت از اين كتابها استفاده كنيد. بقچه را باز كردم، كتابها را تميز كردم.
اولين كتابي كه برداشتم، ديدم همان كتاب (الصراط المستقيم) با خط بسيار عالي ميباشد كه من دنبالش بودم
. /"کشکول"
☀️
☀️ #امام_خامنهای(مدظلهالعالی)
《ان معی ربی》
☀️
🇮🇷ثواب نشر برای شما🖐
روزی شعار کُلِ جهان می شود علی
طبق حدیث امام زمان می شود علی
🌹
#باعلی_تاعلی_یاعلی🌹
کانال تحولخواهان ایتا
🇮🇷هم قسم قاسم🇮🇷
☫
@Tahawolkhahan