برگی از تاریخ کربلا
هنگامی که امام حسین (علیه السلام) تنها ماند و به هر سو نگاه کرد، برای خود یار و یاوری ندید، صدا زد: (هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله).
آیا کسی هست که از حرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) حمایت و دفاع کند؟!...
این سخن آنچنان جگر سوز بود که وقتی بانوان حرم، آن را شنیدند، صدای گریه ی آنها بلند شد، در این هنگام امام سجاد(علیه السلام) که سخت بیمار و در بستر بود برخاست و به زحمت از خیمه اش بیرون آمد، به قدری ناتوان بود که نمی توانست شمشیر خود را حمل کند.
ام کلثوم (علیهاالسلام) تا نگاهش به حضرت افتاد فریاد زد: به خیمه برگرد. امام سجاد(علیه السلام) فرمود: ای عمّه، مرا رها کن تا در رکاب پسر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) با دشمن بجنگم.
امام حسین(علیه السلام) متوجه شد و فریاد زد: ای ام کلثوم، او را نگهدار، تا زمین از نسل آل محمد(صلی الله علیه و آله) خالی نماند.
ابن سعد گزارش می دهد که: پس از کشته شدن حسین بن علی(علیه السلام)، شمر به سوی علی بن الحسین(علیه السلام) آمد و او بیمار بود و در بستر خوابیده بود. شمر گفت: او را بکشید. یکی از همراهان وی گفت: سبحان الله! آیا جوانی را که بیمار است و در جنگ هم شرکت نداشته، بکشیم؟ در این هنگام عمر بن سعد سر رسید و گفت: با این زنان و این بیمار کاری نداشته باشید.
بیماری کوتاه امام سجاد(علیه السلام) در جریان ماندگار کربلا، مصلحتی بود از جانب خداوند حکیم و علیم
شایسته است که یادی کنیم از سخنرانی های آتشین امام سجاد(علیه السلام) در کوفه و شام ، که حضرت در آن سخنان ماندگار و جاودانه، بر قلب کثیف دشمنان خدا، تیری مهلک و بر دهان پلید آنها مشتی آهنین کوبید.
که نشان از شجاعت آن عالیجناب داشت
يا اَبَا الْحَسَنِ يا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ يا زَيْنَ الْعابِدينَ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ
┅═❈🍃🌸🍃❈═┅
#تنهامسیرخراسانرضوی⇩
@Tanha_masir_Razavi_Kh