تنها مسیر استان اصفهان
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام ✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داست
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و سوم ❇️ دوران جنگ صفین ✳️ اولین گام ها برای برخورد با معاویه در مدینه 🔸دعوت از معاویه برای بیعت 🔻[ در آغاز حکومت و پس از بیعت عمومی مردم با من در مدینه، طی نامه‌ای به معاویه نوشته بودم: ] از بنده خدا علی، امیرالمومنین، به معاویه فرزند ابوسفیان اما بعد، تو می‌دانی که حجت من درباره شما تمام است و از حوادثی که رخ داد برکنار بودم، تا شد آنچه باید می‌شد و بازداشتن آن ممکن نبود. داستان دراز است و سخن بسیار. گذشته‌ها گذشته و آینده روی نمود. اکنون از کسانی که همراه تو هستند، بیعت بگیر و با گروهی از یاران خود نزد من بیا. والسلام. ✳️ پافشاری بر اصول 🔻[ پیش‌بینی می‌کردم که معاویه حاضر نخواهد شد با من بیعت کند و پیش شرطی مبنی بر تثبیت خود در استانداری شام دارد. مغیره نزد من آمد و پیشنهاد کرد تا زمانی که بر امور مسلط نشده‌ای، معاویه را تثبیت کن. از وی پرسیدم: ] ای مغیره، در این فاصله که او را تثبیت و سپس برکنارش می‌کنم، آیا می‌توانی ضمانت کنی که عمر من باقی باشد و زنده بمانم؟ [ او پاسخ منفی داد و من تصریح کردم: ] 🔻آیا خداوند از من نخواهد پرسید که چرا معاویه را بر دو مسلمان در شبی تاریک مسلط کرده‌ام؟ "وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا؛ و من هیچ‌گاه گمراه کنندگان را دستیار خود قرار نمی‌دهم". 🔻آری، نامه‌ای می‌فرستم و وی را به حقی که امروز در دستان من قرار دارد فرا می‌خوانم. اگر پاسخ مثبت داد، همانند یکی از مسلمانان خواهد بود که در سود و ضرر همه آنان سهم خواهد داشت و اگر امتناع ورزید، او را به خدا واگذار می‌کنم و وظیفه الهی خود را دراین‌باره انجام می‌دهم. ✳️ آماده کردن سپاهیان برای مقابله با معاویه 🔻[ پاسخی که معاویه به نامه من داد، صفحه سفیدی بود که فقط در آن نوشته شده بود: از معاویه فرزند ابوسفیان، به علی فرزند ابوطالب! فردی که نامه را آورده، بود توضیح داد: من از میان جمعیتی آمده‌ام که گمان می‌کنند عثمان را تو کشته‌ای و فقط با کشتن تو راضی می شوند! با شنیدن این مطلب، به مردم مدینه گفتم: ] ای مردم مدینه، به خدا سوگند، یا آماده جنگ با معاویه شوید یا اینکه مطمئن باشید آنها به سراغ شما خواهند آمد و با شما خواهند جنگید. [ لشکری برای مقابله با معاویه آماده حرکت کردم و خطبه‌ای خواندم : ] 🔻خداوند بزرگ و بلند مرتبه، پیامبری را که به حقیقت راه یافته و هدایتگر بود، به همراه کتابی ناطق و مسیری استوار و روشن مبعوث فرمود. به جز کسانی که خود، راه هلاکت را پیش گرفته‌اند، هیچ کس از آن پیامبر و راه روشن وی منحرف نشود. اما بدعت‌ها و شبهه‌ها مایه هلاکت افراد هستند، مگر کسانی که در پناه حفظ الهی باشند. اگر می‌خواهید از هلاکت در امان بمانید و کار شما به سامان برسد، فقط در سایه حاکمیت الهی مقدور است؛ پس مطیع خدا باشید و به خود تردید راه ندهید و با میل و رغبت سر تسلیم فرود آورید. 🔻به خدا سوگند، یا این‌گونه عمل می‌کنید و با طاعت خویش حاکمیت الهی را حفظ می‌کنید یا اینکه حکومت اسلام از دست شما خارج خواهد شد و هرگز به سوی شما باز نخواهد گشت. برخیزید و بشتابید به سوی این جماعتی که درصدد ایجاد تفرقه در بین شما هستند. امید است خداوند فسادی را که موجب تباهی مردم شده است، به دست شما اصلاح کند و بدین ترتیب، تکلیفی را که بر عهده شما گذاشته شده است، ادا کنید. 🔻[ اما در همین روزها بود که خبر عهدشکنی طلحه و زبیر و حرکت آنها به سمت بصره به ما رسید و ناچار شدیم به جای شام، به سوی بصره حرکت کنیم.] 📚منابع: ۱. نهج البلاغه، نامه ۷۵ ۲. سوره کهف، آیه ۵۱ ۳. الاستیعاب، ج۴، ص۹ ۴. انساب الاشراف، ج۲، ص۲۱۱ ۵. تاریخ طبری، ج۳، ص۴۶۵ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... @Tanha_sfahan