تنها مسیر استان اصفهان
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام ✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت دا
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و شصت‌ونهم ❇️ مقابله با غارت‌های نُعمان و ابن‌مسعده و یزید‌بن‌شجره 🔹توطئه دیگر معاویه: اعزام جمعی دیگر برای غارت شهرها [ بعد از غارت ضحاک و بازگشت وی به شام، معاویه چندین‌ بار به قلمرو ما یورش برد و کسانی را برای غارت و تهدید مردم مأمور کرد. نخست معاویه به نُعمان‌بن‌بشیر مأموریت داد برای ناامن ساختن عراق و تهدید مردم آن، دست به غارت بزند. نعمان با دو هزار نیرو به منطقه «عین‌التمر» رفت. مسئولیت منطقه با مالک‌بن‌کعب ارحبی بود. نامه‌ای به من نوشته و درخواست کمک کرد. عدی‌بن‌حاتم اعلام آمادگی کرد، دستور دادم با هزار مرد از قبیله «طی» که تحت فرمانش بودند، تا رسیدن نیروی کمکی از قبایل دیگر، در نُخَیله اردو بزند. هزار نیروی رزمنده دیگر به آنها افزوده شد. آنها توانستند به کمک مالک‌بن‌کعب رفته و سپاه نعمان را شکست دهند. ] 🔹سومین توطئهٔ معاویه: اعزام نیروهای غارتگر به مکه و مدینه [ معاویه به سراغ عبدالله‌بن‌مسعده‌ فزاری فرستاد و هزار و هفتصد نیرو را در اختیارش گذاشت تا مکه و مدینه را غارت کنند. با شنیدن این خبر، مسیّب‌بن‌نجبه فزاری را خواستم و به وی گفتم: ] 🔻ای مسیّب، تو از جمله کسانی هستی که به شایستگی و مردانگی و خیرخواهی آنان اعتماد دارم. گرچه این جماعت قوم تو هستند، به سراغ آنها برو و با قاطعیت خویش، آنها را از غارتگری پشیمان کن. [ مسیُب با دو هزار مرد جنگی به مقابله با آنان رفت؛ اما در مأموریتش کوتاهی کرد و باعث شد که آنان فرصت فرار پیدا کنند. مسیّب را سرزنش کرده و او را چند روزی حبس کردم. ] 🔹چهارمین توطئه معاویه: اخلال در مراسم حج [ خبر رسید که معاویه لشکری با فرماندهی یزیدبن‌شجره رهاوی به مکه فرستاده‌ است تا مراسم حج را مختل کنند. معقل‌بن‌قیس ریاحی را خواستم و به وی گفتم: ] 🔻تصمیم گرفته‌ام تو را به مکه بفرستم، برای مقابله با گروهی از اهل شام که به سوی مکه گسیل شده‌اند. [ معقل این مأموریت را با روی باز پذیرفت. با تلاش زیاد توانستیم معقل را با هزارونهصد نیروی رزمنده به سمت مکه اعزام کنیم. ] ❇️ مقابله با غارت بُسربن‌أرطاة در حجاز و یمن 🔹پنجمین توطئهٔ معاویه: اعزام بُسربن‌‌ابی‌أرطاة برای غارت سرزمین حجاز و یمن [ معاویه وحشی‌ترین و خون‌خوارترین فرد را برای غارت حجاز و یمن انتخاب کرد و او کسی نبود جز بُسربن‌أرطاة که در سنگ‌دلی و خشونت‌ورزی شهره بود. خطبه‌ای برای بسیج مردم با هدف مقابله با غارتگری بُسر ایراد کردم. سکوت مسجد را فرا گرفت و هیچ‌کس سخن نگفت. خطاب به آنان گفتم: ] 🔻شما را چه شده است؟! لال شده‌اید که توان سخن گفتن ندارید؟ [ ابوبردة‌بن‌عوف ازدی برخاست و گفت: ای امیرالمؤمنین، اگر تو خود رهسپار شوی، ما نیز با تو می آییم! با ناراحتی و عصبانیت پاسخ دادم: ] 🔻بارخدایا، اینان چه می‌گویند؟! چرا سخن سنجیده بر زبان نمی‌آورید؟! آیا برای چنین کاری باید من رهسپار شوم؟! برای این‌ کار یکی از سواران شجاع شما کافی است. سزاوار نیست که من کار کشور و لشکر و بیت‌المال و قضاوت و حقوق مردم را رها کنم و با دسته‌ای از سواران از این بیابان به آن کوه و از آن کوه به این بیابان در تاخت‌وتاز باشم. به خدا سوگند، این فکر نادرست و زشتی است. [ جاریة‌بن‌قدامه و وهب‌بن‌مسعود خثعمی داوطلب شدند. جاریه با دوهزار نفر و خثعمی نیز با دوهزار نفر حرکت کردند. به آنان سفارش کردم که مسلمانی را تحقیر نکنند یا غیر مسلمانی را که در پناه اسلام است، خوار نشمارند. پس از رفتن جاریه نامه‌ای به وی نوشتم و تذکرات بیشتری به او دادم. ] 🔹تسلط بُسربن‌أرطاة بر یمن بُسربن‌أرطاة توانست به مناطق زیادی دست یابد از جمله مدینه، مکه، طائف، منطقه بنی کنانه و یمن. او در این مناطق فجایع زیادی به بار آورد و مردم زیادی را کشت. از جمله همسر و دو فرزند عبیدالله‌بن‌عباس و صد نفر از بزرگان ایرانی که در صنعا حاضر بودند. [ مردم را از غارت‌های بُسر خبردار کردم و از کوتاهی آنان در امر جهاد و سرپیچی آنان از فرمانم انتقاد کردم: ] 🔻برای من جز کوفه قلمروی باقی نمانده است. تنها ادارهٔ کارهای کوفه است که با من است. ای کوفه، اگر جز تو جای دیگری برای من نمانده‌ است و تو نیز دستخوش گردبادهای توفنده‌ای، خدا چهره‌ات را زشت کند! پس از آن مردم را از تسلط بُسربن‌أرطاة بر یمن خبر دادم و از کاهلی مردان و نافرمانی‌شان گلایه کردم. 📚منابع: ۱. الغارات، ج۲، ص۲۹۵ ۲. تاریخ‌ بعقوبی، ج۲، ص۱۹۶ ۳.نهج‌البلاغه، کتاب۳۳ ۴. تاریخ دمشق، ج۳، ص۳۲۲ ۵. الإرشاد، ج۱، ص۲۷۲ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... @Tanha_sfahan