(ع) گنجی که عیسی علیه السلام پیدا کرد(قسمت دوم) خاركن را وليعهد خود نمود و به همه درباريان و رجال و برجستگان كشورش فرمان داد با دامادش بيعت كنند و از فرمانش پيروى نمايند. شب بعد، شاه بر اثر سكته ناگهانى مرد. رجال و درباريان، داماد او (خاركن سابق) را بر تخت سلطنت نشاندند و همه امكانات كشور را در اختيارش نهادند و او شاهنشاه مقتدر كشور گرديد. روز سوم عيسى عليه‌السلام نزد او آمد تا با او خداحافظى كند. خاركن سابق به عيسى گفت: اى حكيم! تو بر گردن من چندين حق دارى كه حتى قدرت شكر يكى از آن‏ها را ندارم تا چه رسد همه آن‏ها را، گرچه هميشه تا ابد زنده باشم. شب گذشته سؤالى به دلم راه يافت كه اگر پاسخ آن را به من بدهى، آن چه را كه در اختيار من نهاده‏اى سودى به حالم نخواهد داشت. عيسى: آن سؤال چيست؟ خاركن: سؤالم اين است كه: اگر تو قدرت آن را دارى كه دو روزه مرا از خاركنى به پادشاهى برسانى، چرا براى خودت يك زندگى ساده بيابانگردى را برگزيده اى؟ و از مقام پادشاهى و رفاه و عيش و نوش دنيا روى برتافته‏ اى؟ عيسى: آن كسى كه خدا را شناخته و به خانه كرامت و پاداش او آگاهى دارد، و ناپايدارى دنيا را درك نموده، به سلطنت فانى دنيا و امور ناپايدار آن دل نمى‏بندد. ما در پيشگاه الهى و در خلوتگاه ربوبى، داراى لذت‏هاى روحانى خاصى هستيم كه اين لذت‏هاى دنيا در نزد آن‏ها، بسيار ناچيز است. آن گاه عيسى عليه‌السلام مقدارى از لذت‏هاى معنوى و درجات و نعمت‏هاى ملكوتى را براى او توضيح داد، كه آن خاركن، مطلب را به خوبى دريافت. تحولى در او ايجاد شد و با قاطعيت به عيسى عليه‌السلام رو كرد و چنين گفت: من بر تو حجتى دارم و آن اين كه: چرا خودت به راهى كه بهتر و شايسته‏تر است رفته‏اى، ولى مرا به اين بلاى بزرگ دنيا افكنده‏ اى؟ عيسى: من اين كار را كردم تا عقل و هوش تو را بيازمايم و ترك اين امور موجب پاداش براى تو و عبرت براى ديگران گردد. خاركن همه سلطنت و تشكيلاتش را رها كرد و همان لباس خاركنى قبل را پوشيد و به دنبال عيسى عليه‌السلام به راه افتاد، تا هر كه زنده است همدم و همنشين عيسى عليه‏السلام شود. عيسى عليه‌السلام همراه او نزد حواريون آمد و گفت: اين - مرد - گنجى است كه به گمانم در اين شهر وجود داشت، به جستجويش پرداختم، او را يافتم و با خود نزد شما آوردم. اين است گنج، نه آن گنج مادى كه شما را در اين جا زمين گير كرده است. با چشم خوار منگر تو بر اين پابرهنگان نزد خود عزيزتر از ديده ترند آدم بهشت را به دو گندم فروخت حقا كه اين گروه به يك جو نمى‏ خرند کانال 👇 @Targomeh