✨
#قصص_قرآنی
✨
#حضرت_موسی_عليه_السلام
✨
#قسمت_هشتم
👈دادرسى موسى عليه السلام از يك مظلوم، و كشته شدن ستمگرى به دست او
🌴هنگامى كه موسى عليه السلام به حد رشد و بلوغ رسيد، روزى وارد شهر (مصر) شد و در بين مردم عبور مى كرد، ديد دو نفر گلاويز شده اند و همديگر را مى زنند، يكى از آنها از بنى اسرائيل، و ديگرى قبطى يعنى از فرعونيان بود، در همين هنگام، بنى اسرائيل از موسى عليه السلام استمداد نمود.
🌴از آن جا كه موسى عليه السلام مى دانست فرعونيان از طبقه اشرافى هستند و همواره به بنى اسرائيل ستم مى كنند، به يارى مظلوم شتافت و تصميم گرفت از ظلم ظالم جلوگيرى كند.
🌴موسى عليه السلام به يارى مظلوم شتافت و مشتى محكم بر سينه مرد فرعونى زد، اما همين يك مشت كار او را ساخت، او بر زمين افتاد و مُرد.
🌴موسى عليه السلام قصد كشتن او را نداشت، نه از اين جهت كه آن مرد مقتول، سزاوار كشته شدن نبود، بلكه به خاطر پيامدهاى دشوارى كه براى موسى عليه السلام و بنى اسرائيل داشت، از اين رو موسى عليه السلام به خاطر اين ترك اولى، از درگاه خدا تقاضاى عفو كرد، و از كار خود اظهار پشيمانى نمود.(مضمون آيات 14 تا 17 سوره قصص)
🌴اين قتل يك قتل ساده نبود، بلكه جرقّه اى براى يك انقلاب، و مقدمه آن به حساب مى آمد، لذا موسى عليه السلام نگران بود و هر لحظه در انتظار حادثه اى به سر مى برد، در اين گير و دار در روز بعد، باز موسى عليه السلام مردى ديگر از فرعونيان را ديد كه با همان مظلوم، گلاويز شده است، و آن مظلوم از موسى عليه السلام استمداد نمود، موسى عليه السلام به طرف او رفت تا از او دفاع نموده و از ظلم ظالم جلوگيرى كند، ظالم به موسى عليه السلام گفت: آيا مى خواهى مرا بكشى همانگونه كه ديروز شخصى را كشتى؟
🌴موسى عليه السلام دريافت كه حادثه قتل، شايع شده، از اين رو براى اين كه مشكلات ديگرى پيش نيايد كوتاه آمد.
ادامه دارد....
کانال 👇
#درسهایی_از_قران
#ترجمه
#روخوانی
#تجوید
#دائره_المعارف
@Targomeh