#قصه_های_قرآنی
#حضرت_موسی(ع)
ملاقات ابليس با موسى عليه السلام
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: موسى عليه السلام در مكانى نشسته بود، ناگاه شيطان كه كلاه دراز و رنگارنگى بر سر داشت، نزد موسى عليه السلام آمد و (به عنوان احترام موسى) كلاهش را از سر برداشت و در برابر موسى عليه السلام ايستاد و سلام كرد، و بين آن دو چنين گفتگو شد:
ابليس: من نزد تو آمده ام تا به خاطر مقامى كه در پيشگاه خدا دارى، به تو سلام كنى.
موسى: اين كلاه چيست كه بر سر دارى؟
ابليس: با (رنگها و زرق و برق) اين كلاه دل مردم را می ربايم.
موسى: به من از گناهى خبر ده كه هرگاه انسان مرتكب آن گردد، تو بر او مسلط گردى.
ابليس گفت: اذا اَعجَبَتهُ نَفسُهُ، وَ استَكثَرَ عَمَلَهُ وَ صغُرَ فِى عَينَيهِ ذَنبُهُ؛
در سه مورد بر انسان مسلط می شوم:
1 - هنگامى كه او از خود راضى شود (و اعمال خود را بپسندد و خودبين باشد) 2 - هنگامى كه او عملش را زياد تصور كند 3 - هنگامى كه او گناهش را كوچك بشمرد.(551)
موسى: تو كيستى؟
ابليس: من شيطان هستم.
موسى: ابليس تو هستى، خدا تو را در به در و آواره كند.
کانال 👇
#درسهایی_از_قران
#ترجمه
#روخوانی
#تجوید
#دائره_المعارف
@Targomeh