یه دکتری میگفت یه مریض داشتم یه دختر کوچولوی سه ساله بودکه احتیاج به عمل داشت ،عملشم خطرناک بود و خون احتیاج داشت غیر از برادر شیش سالش کسی گروه خون O نبود به برادرش گفتیم میتونی به خواهرت خون بدی؟یکم فکر کرد و بعدا موافقت کرد قبل اهدای خون با پدر مادرش خدافظی کرد ،من نفهمیدم چرا با پدر مادرش خدافظی کرد تا اینکه عمل تموم شد و پسر بچه به من نگاه کرد و گفت چقد دیگه مونده تا من بمیرم؟! دکتر میگفت پسر بچه فکر میکرده فکر میکرد جونشو میخواد به خواهرش بده و با این حال قبول کرد((: