بسم رب شهدا و صدیقین🏴
قسمت سی و یکم از کتاب " در میان روضه هایت زندگی کردن خوش است"
دل بچه ها که می لرزد آسمان ترک برمیدارد !
یادتان باشد که هرگز هرگز هرگز جلو بچه ها با هم دعوا نکنید بچه ها دلشان کوچک است از دعوا می ترسند اگر با کسی دعوایتان شد و کودکش آنجا بود به دل کودک رحم کنید صدایتان را بالا نبرید ابرو درهم نکشید و تهدید نکنید!
مبادا جلوی بچه دست روی کسی بلند کنید ای وای مبادا خنجر از غلاف در بیاورید نکند شمشیر بکشید!
خدایا چه آمد بر سر بچه های حسین وقتی صدای داد و فریاد ها تهدیدها و رجزهای کینه توزانه دشمن را می شنیدند؟
دل بچه ها که می لرزد آسمان ترک برمیدارد !
بچه ها را نترسانید دل بچه ها کوچک است گاهی ترس امضای حکم مردن بچه هاست! بچه ها را با ترس نکشیم.
دو غریبه که جلو چشم بچه ها شمشیر و خنجر به روی هم می کشند جان بچه ها به لبشان می آید هر لحظه ممکن است قالب تهی کنند.
حالا فکرش را بکن که این خنجر ها و شمشیر ها به روی پدر کشیده شود امان از دل بچه ها!
دل بچه ها که می لرزد آسمان ترک برمیدارد !
اگر دستتان زخمی شد حتی یک زخم کوچک پنهان کنید از بچه ها! بچه ها از خون می ترسند آنها را با خون نترسانید آیا میشود زخم هایی را که بچه های حسین دیدند شماره کرد؟ چه کار کردند جماعت از خدا بی خبر با دل بچه های حسین؟ بچه ها از زخم می ترسند هرچه زخم بیشتر ترسشان بیشتر !
کاش کسی به من میگفت دروغ است که خانواده حسین را از کنار قتلگاه عبور دادند.
میشود باور کرد که از کربلا تا شام سرها بالای نیزه ها بود و بچه ها می دیدند ؟ مگر بچه ها از خون نمیترسند؟
دل بچه ها که می لرزد آسمان ترک برمیدارد!
دنیا برای بچه ها با ترس تیره و تار می شود دنیا را برای بچه ها تیره و تار نکنیم!
تیغ ترس بند دل بچه های یتیم را تیزتر پاره میکند. چقدر ترساندند یتیمان حسین را ؟
با چه ترساندند یتیمان حسین را ؟
چرا ترساندند یتیمان حسین را ؟
دل بچه ها که می لرزد آسمان ترک برمیدارد!
احساس پدر نداشتن خودش بس است برای اینکه یتیم را از صبح تا شب به لرزه بیاندازد.
یتیم را نترسانید یتیم نوازش می خواهد.
پدر برای بچه مثل سپر است بچه هایی که پدر از دست میدهند بی سپرند بی پناهند در برابر دنیا!
بچه ای که پدرش دشمنان بسیار داشته است اگر یتیم شود بی سپرتر است و بی پناه تر.
تو ممکن است دستت را بالا ببری که سرش را نوازش کنی و بچه دستش را از ترس جلوی صورتش بگیرد.
از کربلا تا شام چه دستها که بالا رفت اما نه برای نوازش بچه های حسین برای ....
بچه های حسین زنده ماندند چون حربه ترساندن کارگر نیفتاد. چون خون شجاعت حسین در رگ بچه هایش جاری بود.
دل بچه ها که می لرزد آسمان ترک برمیدارد!
مگر ترسناک تر از دوری حسین چیز دیگری هم هست؟ اگر حسین پدرت باشد و بخواهی از او جدا شوی چه؟ می شود ترس جدا شدن از بابا حسین را در واژه گنجاند؟ آهای مردم بچه های حسین را به جدایی از حسین ترساندند !
نکند شما کودکی را به جدایی از پدرش بترسانید !
دل بچه ها که می لرزد آسمان ترک برمیدارد !
و من الله توفیق
التماس دعا 🖤