با اینکه اهل ِ‌صحبت بی پرده‌نیستم راضی به رنج دست ِ‌ورم‌کرده‌نیستم جارونکش!که‌فاطمه‌جان‌درد می‌کشم دارم شبیه پهلوی تان درد می کشم جارونکش!که‌عطربهشت ست می‌بری روی ِ مرا زمین نزن این روز آخری باغ بدون غنچه و گل دلنواز نیست ویرانه را به خانه‌تکانی نیاز نیست😭 گیرم که گردگیری امروز هم گذشت... فصل بهارآمدواین سوز هم گذشت.... آشفته خانه ی جگرم را چه می کنی خاکی‌که‌ریخته‌به‌ سرم‌راچه‌ می‌کنی؟😭 زهرا به جای نان ، غم ما را درست کن حلوای‌ ختم‌ شیرخدا رادرست‌کن😭😭 مبهوت و مات ماندم از این‌ مِهر مادری دست شکسته جانب دستاس می بری جان ِ علی بگو که تو با این همه تبت شانه زدی چگونه به‌گیسوی زینبت؟😭😭 شُستی تن حسین و حسن باکدام دست؟ آماده کرده ای تو کفن با کدام دست؟ حرف از کفن شد وجگرت سوخت فاطمه ازتشنگی‌لب ِ پسرت سوخت‌فاطمه😭😭 حرف از کفن شد و کفنت ناله زد حسین خونابه های پیرهنت ناله زد حسین😭😭 ┏⊰✾🥀✾⊱━━━━━┓ ❖@tehrantanhamasiri ┗━━━━━⊰✾🕯✾⊱┛