نوح، برای نجات مردمش کشتی ساخت اما
حسین(ع)برای نجات بنی آدم، خود کشتی نجات شد.
خداوند در ماجرای ورود آدم (ع) به کربلا این درس را داد که هیچ حرکتی به سرانجام نمیرسد مگر با عنصر حبّ حسینی و هیچ راه نجاتی از معرکههای دنیا وجود ندارد مگر سوار بر کشتی نجات حسین و هیچ معرفتی میسر نمیشود جز با گذر از معرفت حسینی.
قیام حسینی مقولهای سیاسی و اجتماعی و محبوس در تاریخ نیست بلکه مانند چشمهای است که در تمام زمانها و مکانها و نیز در گذشته و آینده میجوشد. از این جهت است که گذر تمام خوبان عالم از انبیاء و رسولان و اوصیاء به کربلا میافتاد، یادی از اباعبدالله علیهالسلام میکردند و از درسهای آن توسط وحی اطلاع مییافتند تا خود را منطبق با معلم عالم یعنی اباعبدالله علیهالسلام کنند، همچنان که رسول خدا صلی الله علیه و آله در روایتی خطاب به امام حسین فرمود «یَا بُنَیَّ إِنَّکَ سَــتُسَاقُ إِلَى الْعِرَاقِ وَ هِیَ أَرْضٌ قَدِ الْتَقَى بِهَا النَّبِیُّونَ وَ أَوْصِیَاءُ النَّبِیِّینَ؛ یعنی اى فرزندم، همانا تو به زودى به سوى عراق سوق داده خواهى شد و آن زمینی است که انبیاء و اوصیاى انبیاء با آن ملاقات کردند. (مختصرالبصائر، محمد حسن حلی عاملی، ص139 )