◕◕ اخبار تیران و کرون ◕◕
🌷عروج عاشقانه به بهانه سالروز شهادت سردار غلامرضا نور محمدی نام و نام خانوادگی : غلامرضا نورمحمدی
🔹فرمانده محور لشکر8 نجف‌اشرف   در شهرستان آبادان به دنیا آمد. در نوجوانی، اهل کتاب و کتاب‌خوانی بود و به این کار چنان علاقه داشت که گاه برای خرید کتاب به قم، شیراز یا اصفهان سفر می‌کرد. به کتاب‌های شهید مطهری علاقۀ زیادی داشت. تحصیلاتش را تا اخذ دیپلم در رشتۀ برق، در آبادان ادامه داد. با اوج‌گیری انقلاب، غلامرضا با دوستانش در مسجد و گاه در خانه به تکثیر اعلامیه‌های امام مشغول می‌شدند و تا سپیده دم آن ها را بین مردم پخش می‌‌کردند. 🔹وقتی شنید که قرار است امام به میهن بازگردد، خودش را به تهران رساند؛ اما به علت مسدود شدن فرودگاه‌ها توسط بختیار این اتفاق نیفتاد. سه روز بعد با ناراحتی به آبادان برگشت. برای آمدن امام‌ خمینی نذر کرده بود که سه روز پی در پی روزه بگیرد. در شرکتی به کار مشغول شد. گاهی می‌شد تمام حقوق یا پس‌اندازش را صرف امور خیریه، یتیمان و محتاجان جامعه می‌کرد. عشق به درس خواندن باعث شد تا برای ادامۀ تحصیل فکر خود را برای سفر به خارج از کشور متمرکز کند. اما با شروع جنگ به جای رفتن به دانشگاه، عازم مناطق عملیاتی شد. 🔹غلامرضا یکی از نخستین مدافعان خرمشهر بود. در جبهه‌های خرمشهر، آبادان و جزیرۀ مینو نقش فعالی داشت. چهل روز مقاومت دلیرانۀ غلامرضا و دوستانش، با سقوط خرمشهر به پایان رسید و با دلی پُر خون به آن سوی پُل خرمشهر عقب‌نشینی کردند. پس از آن به ایستگاه7 آبادان رفت. نیروهای عراقی برای تکمیل محاصرۀ آبادان قصد زدن پُل روی بهمن‌شیر را داشتند که غلامرضا به کمک هم‌رزمان دلیرش جلوی عملیات آن‌ها را گرفتند. او تخصص خاصی در انهدام سنگرها و خاموش کردن آتش تیربار دشمن داشت. با از جان گذشتگی در عملیات طریق‌القدس، چندین تانک دشمن را منهدم و به همراه رزمندگان، منطقۀ آزاد شده را تثبیت کرد. در عملیات محرّم علاوه بر فرماندهی گردان، مسئولیت تیم‌های ویژۀ خنثی‌سازی کمین را نیز برعهده داشت. شایستگی‌های این   🔹پاسدار مبارز سبب شد تا مأموریت سازماندهی گردان جدید و هم‌چنین دفاع در برابر پاتک ها نیز به او واگذار شود. در عملیات والفجر مقدماتی مجروح شد اما به علت داشتن مسئولیت‌های حساس، حاضر نشد به عقب برگردد. در عملیات‌های والفجر1، 2 و 4 با سِمَت فرماندهی گردان در تصرف اهداف واگذار شده مؤثر عمل کرد. به عنوان فرمانده محور در عملیات خیبر و تصرف جزایر مجنون با هم‌رزمانش حماسه‌ها آفریدند که در این رابطه سردار شهید حاج  احمد کاظمی همیشه از دلاوری‌های ایشان به نیکی یاد می‌کردند. 🔹در بیشتر عملیات‌‌هایی که لشکر8 نجف‌اشرف انجام داده بود، حضوری فعال داشت، از جملۀ آن‌ها می‌توان به: عملیات‌های ثامن‌الائمه، طریق‌القدس، فتح‌المبین، الی‌بیت‌المقدس، رمضان، محرّم، والفجر مقدماتی، والفجر1، والفجر2، والفجر4، خیبر و ... نام برد. 🔹غلامرضا همواره با نیروهای زیردستش هم‌نشین بود. گاه حین تلاوت قرآن آن قدر گریه می‌کرد که صورتش از اشک خیس می‌شد. در هیاهوی جنگ، از نوشتن غافل نماند. خاطرات جبهه‌اش را از ابتدای جنگ تا قبل از شهادت نوشت که اکنون این دست‌نوشته‌ها به صوت کتاب به چاپ رسیده است. در خصوص زندگی شهید محمد منتظری و شهید مظلوم بهشتی نیز شروع به نوشتن کرده بود که هر دو ناتمام ماند. 🔻حین عملیات بدر گفت: «الان شش سال است که توی جبهه هستم و موقعش رسیده که شهید شوم. من در عملیات بدر شهید می‌شوم؛ چون خواب دیده‌ام که به سوی آسمان پرواز می‌کنم.» در عملیات بدر فرماندهی محور را بر عهده داشت و از هر روز دیگر خوشحال‌تر و سر حال‌تر به نظر می‌رسید. هنگامی که نیروهای گردان او در ساحل دجله منتظر فرمان عملیات بودند، غلامرضا به همراه یکی از هم‌رزمانش در جزیرۀ مجنون بر اثر اصابت گلولۀ خمپاره، با سری متلاشی شده و لباس‌هایی خونین به مهمانی سالار شهیدان رفت. 🔹پیکر پاکش در گلزار شهدای رضوانشهر آرمید. 💠روابط عمومی بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان تیران و کرون ●▬▬▬▬๑🌐๑▬▬▬▬● 📣 اخبار تیران و کرون: 🔊 https://eitaa.com/joinchat/61603840C438916fc47