🔺در هوای سرد زمستان بچه‌ها ساعتی قبل از اذان صبح، آهسته از چادرها بیرون می زدند. عده ای پتو به خود می‌ پیچیدند و جای خلوتی برای عبادت پیدا می کردند. 🔸بیشتر نماز شب‌ خوان‌ها برای خودشان قبری کنده بودند و شبانه داخل آن می رفتند. من محو آنان می شدم و فراموش می‌ کردم که خودم هم یکی از این جماعتم. 🔹ته دل از این روحیۀ بالا به قدری خوشحال بودم که گاهی کنار یک قبر می‌نشستم و به نجوای آمیخته با اشک و انابه بسیجی‌ ها گوش می‌ دادم و بیشتر اوقات به حال خودم می‌ گریستم که چرا مثل اینها نیستم. سردار حاج میرزا محمد سلگی، به نقل از کتاب هنر اهل بیت علیهم السلام 🆔 @sh_montazerin