64- از بس با آمبولانس اين طرف و آن طرف رفته بود، يکي از يخچال هايش شکسته بود. زنگ زد به م . گفت«خسارت اين يخچال چه قدر مي شه؟» گفتم« براي شما هيچي .» قطع کرد. معلوم بود از حرفم ناراحت شده. کلي التماس کردم تا قبول کرد بروم پيشش. به م گفت « مگه بيت المال من و تو داره که اين جوري حرف مي زني؟»
کانال راه خدا
@downloal