‏زمان قدیم، پدرم صبح جمعه بلند شده بره نان سنگک بخره برای صبحانه رفقاش رو دیده که دارن میرن مشهد. سوار اتوبوس شده و 10 روز رفته بودن زیارت بعد از 10 روز بیخبری با نان سنگک برگشته بود خونه و در جواب اینکه این همه وقت بیخبر کجا بودی، گفته بود: نانوایی خیلی شلوغ بود 😂😂 🗣》Kazimoto350《 ➺ @Twitter_eita [عضویت]