نمیگم چطوری رقیه رو تا نزدیک کاروان اورد ولی وقتی زینب حس کرد صدای ناله یه دختر بچه داره میاد سریع دوید طرف رقیه. دید رقیه داره میگه موهامو نکش خودم میام💔🚶🏿‍♀️