:
یکی موند ! یکی نموند
یکی بود یکی نبود
انقلاب اسلامی ما یک قصه واقعی است که "یکی بود" آن با مستضعفین و پا برهنه ها
و "یکی نبود" آن با مستکبرین و پولدار ها شروع می شود .
صاحبان این انقلاب به دور از دنیا "دو نبش" ها و "سرقفلی" ها قیام کردند آنهایی که رنگ سفره شان در طول این سال ها اگر کم رنگتر نشده باشد یکنواخت باقی مانده است .
آنهایی که صاحب چندین قبر در مزار شهدا هستند و هنوز خود را مدیون انقلاب می دانند .
آنهایی که همیشه بدهکارند ولی از انقلاب طلبی ندارند .
آنهایی که بسیجی هستند و با جنگ زندگی می کنند .
آنهایی که لباس خاکی خود را عوض نکرده اند .
کسانی که پاپوششان کفش "ملی" است و لباس برادر بزرگتر تا مرز پوده شدن جزء مایملک نسل های بعدی خانواده می باشد .
انقلاب به دلگرمی اینان خود را بیمه می داند چرا که صدایشان از دهان "آقا سیدعلی" به گوش می رسد .
اما یکی نبود ها انگل این مردمند به مسبب سفره های بی رنگ با سرمایه هایی که به قیمت جیب های خالی این مردم تمام می شود .
بر سکوی اول فخرفروشی فاتحانه می ایستند و حسرت اجرای عدالت را بر دل پابرهنگان می گزارند.
اینان با "ارز" می بینند با سکه های "طلا" می شنوند، با زبان لمس می کنند و با بوی سرمایه هر چیزی را می چشند .
. . . ولی همه اینها یک روز سکته خواهند کرد .
زمانی که شناسنامه صادره از آمریکای شان با مداد رنگی بسیجیان خامنه ای خط قرمز می خورد .
#کلید_بنفش!
🆔
@Violet_Key