این چند خط را برای ثبت در تاریخ می نویسم. ساعت ۲ صبح روز ۴ تیر است و فقط ۴ روز تا انتخابات فرصت باقی است. انتخاباتی که حالا بیشتر از هر وقتی خواب و خوراک را از من گرفته است. استرسی دارم بیان ناشدنی و در هزارتویی سردرگم گیر کرده ام. انتخابم را کرده و بر آن مطمئنم اما نمی دانم بازی های سیاسی و تراول ها و پول پاشی ها و کینه و رانت و هزار کثافت بازی سیاسی قرار است چه چیزی را رقم بزند. نمی دانم که اگر خدایی نکرده بخواهد دولت روحانی تکرار شود باید گریست یا فرار کرد و یا ماند احتمالا از دو طرف فحش خورد به دلیل حمایت از انقلاب و آرمان هایش ... اما خوب می دانم ظهر ۹ تیرماه برای آینده من خیلی روز مهمی است...