احمد:
🇮🇷ویکی شبهه🇮🇷
@Wiki_Shobhe
🌐«کانال جامع شبهات و شایعات فضای مجازی»🌐
◀️شبهه
#شماره_62
💡کلمات کلیدی :
#رضا_شاه #میرزا_کوچک_خان #ایران_قبل_رضاشاه #ایران_بعد_رضاشاه
🔴🔴شبهه:
ﻫـﻨﮕـﺎﻣﯽ ﮐﻪ رضا شاه به ایران آمد ؛
ﻣﯿﺮﺯﺍ ﮐﻮﭼﮏ ﺧﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺷﺖ ﺑﺎ ﮐﻤﮏ روسیه ٫ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺷﻮﺭﻭﯼِ ﮔﯿﻼﻥ٬ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺭﺋﯿﺲ جمهور ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﻭ ﺑﻨﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﺗﻤﺒﺮ ﭼﺎﭖ ﻣﯽﮐﺮﺩ...
ﺩﺭ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ ﻣﺮﮐﺰﯼ، ﺍﻣﯿﺮ ﻣﻮﯾﺪ ﺳﻮﺍﺩ ﮐﻮﻫﯽ ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻣﯿﮑﺮﺩ...
ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ ﺷﺮﻗﯽ ﻭ ﺑﺨﺸﻬﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺷﻤﺎﻝ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ در دست ﺩﻭ ﻃﺎیفه ﺗﺮﮐﻤﻦ ﺑﻮﺩ.
ﺷﻤﺎﻝ ﻏﺮﺑﯽ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺳﺮﺩﺍﺭ ﻣﻌﺰﺯ ﺑﺠﻨﻮﺭﺩﯼ ﻭ ﺍﯾﻞ ﺷﺎﺩﻟﻮ ﺑﻮﺩ.
ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺷﻤﺎﻟﯽ ﻭ ﻧﻮﺍﺣﯽ ﻫﻢ ﻣﺮﺯ ﺑﺎ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﻗﺒﺎﻝ ﺍﻟﺴﻠﻄﻨﻪ ﻣﺎﮐﻮﺋﯽ ﺑﻮﺩ.
ﻏﺮﺏ ﺍﺭﻭﻣﯿﻪ ﻭ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﺳﻤﺎﻋﯿﻞ ﺁﻗﺎ ﺳﻤﯿﺘﻘﻮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﺮﭼﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺭﺍ ﻗﺘﻞ ﻋﺎﻡ ﻣﯽﮐﺮﺩ.
ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ در ﺩﺳﺖ عشایر ﺍﯾﻞ بزرگ ﺷﺎﻫﺴﻮﻥ ﻭ ﻫﻤﺪﺍﻥ در ﺩﺳﺖ ﻋﺸﺎﯾﺮ ﮐﺮﺩ ﺑﻮﺩ.
ﺩﺭ ﺟﻨﻮﺏ ﺑﻠﻮﭺ ﻫﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﺩﻭﺳﺖ ﻣﺤﻤﺪﺧﺎﻥ ﺳﺮﮐﺮﺩﻩ ﺑﻠﻮﭺﻫﺎ ﺳﮑﻪ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯽﺯﺩ ﻭ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﯾﺎﺭ ﺭﺳﺘﻢ ﺩﺳﺘﺎﻥ نیز ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ تجزیه شده ﺑﻪ ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎﻥ ﭘﺎﮐﺴﺘﺎﻥ ﺑﭙﯿﻮﻧﺪ.
ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ استان ﻣﺴﺘﻘﻞِ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ، ﻣﯿﺒﺎﯾﺴﺖ ﻭﯾﺰﺍ میگرفتند ﻭ حاکم ﺁﻧﺠﺎ (شیخ خزعل زیر تحریک اعراب ) ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻣﺎﻟﯿﺎﺕ ﻧﻤﯽﺩﺍﺩ... و خیال جداسازی خوزستان از ایران را داشت.
ﺗﺮﮐﻤﻦﻫﺎ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺭﺍ ﻏﺎﺭﺕ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ.
ﻣﺮﮐﺰ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﺤﻞ ﺟﻮﻻﻥ ﯾﺎﻏﯿﺎﻥ ﻭ ﻟﺮﻫﺎﯼ ﺷﻮﺭﺷﯽ ﺑﻮﺩ.
ﻧﺎﯾﺐ ﺣﺴﯿﻦ ﮐﺎﺷﯽ ﺩﺭ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﺮﮐﺰﯼ ﺑﺎﺝ ﻣﯽﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻫﺮ ﺟﻨﺎﯾﺘﯽ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭﺍ ﻣﯽﺩﺍﺷﺖ.
رضاخان جوزدانی و جعفرقلی خان چرمهینی در نجف آباد و لنجان (اصفهان) به راهزنی مشغول بودند.
ﺷﻤﺎﻝ ﮐﺸﻮﺭ در ﺩﺳﺖ ﺭﻭﺱ ﻫﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ جنوب ﺩﺳﺖ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﻫﺎ!
ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﻫﺎ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﭼﺎﭖ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺣـﻖِ ﺗـﻮﺣـّﺶ، ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻨﺪ.
ﺗﺮﺍﺧﻢ ﻭ ﺳﻮﺯﺍﮎ ﻭ ﻣﺎﻻﺭﯾﺎ نه ﺩﺭ ﺳﻄﺢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﺑﻌﺎﺩِ ﯾﮏ "ﮐﺸﻮﺭ" ﺑﯿﺪﺍﺩ ﻣﯿﮑﺮﺩ.
%95 ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻧﺸﯿﻦ ﯾﺎ ﻋﺸﺎﯾﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ،ﺁﻥ ﺍﻧﺪﮎ ﺷﻬﺮﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﻫﻢ ﻓﺮﻗﯽ ﺑﺎ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻧﺪﺍﺷﺖ.
%98 مردم ، ﺳﻮﺍﺩ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ و ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ.
ﺭﺍﻩ ﻭ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﻧﯿﺎﻓﺘﻨﯽ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﻮﺩ.
ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﻣﺸﻬﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻋﺮﺍﻕ ﻣﯿﺮﻓﺘﻨﺪ.
ﺍﺭﺗﺶ ﻭ ﺑﺎﻧﮏ ﻭ ﺷﯿﻼﺕ ﻭ ﺷﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﻭ ﮔﻤﺮﮎ ﻭ ... در ﺩﺳﺖ ﺍﺟﻨﺒﯽ ﺑﻮﺩ.
جز راه تهران قزوین و تهران قم ،هیچ راه شوسه ماشین رویی در ایران وجود نداشت و تمام ایران راههای مالرو بود. تصورش رابکنید هیچچچچچ راه اسفالته حتی شوسه ماشین رو یا کالسکه رو وجود نداشت. راه اهن وجود خارجی نداشت. واکسیناسیون وجود نداشت و مردم گروه گروه هرساله از وبا آبله و تیفوس و بیماریهای واگیر میمردند.
ایرانیان فقط اسم داشتند و نام خانوادگی نداشتند. چیزی به عنوان شناسنامه و نام فامیلی وجود نداشت.
املاک و زمینهای سراسر ایران ثبت نشده بود و چیزی به عنوان سند مالکیت وجود نداشت.
دادگاه و دادگستری وجود نداشت و در هر شهر و روستا ملاهای محل قاضی خودخوانده و شرعی بودند و حکم صادر میکردند.
جز مکتب هیچ مدرسه و دبیرستانی وجود نداشت. کلا 250 نفر در سطح تحصیلات عالی مشغول به تحصیل در دارالفنون و مدرسه علوم سیاسی بودند.
ﺍﯾﺮﺍﻥ ﯾﮏ ﺷﺒﻪ ﻣﺴﺘﻌﻤﺮﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻣﺎﻧﺶ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺿﺮﺑﺖ ﺁﺧﺮ ﻧﺸﺴﺘﻪ بودند ، ﮐﻪ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﺒﻮﺩ ﺍﺯ ﺷﻤﺎﻝ ﻣﯽﺁﯾﺪ ﯾﺎ ﺍﺯ ﺟﻨﻮﺏ...؟!
ﻫـﻨﮕـﺎﻣـﯽ ﮐـــﻪ رضا شاه از ایران رفت؛
برای ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺎﻧﮏ ﻣﻠﯽ ﻭ ﺳﭙﻪ ، ﺍﺭﺗﺶ ﻧﻮﯾﻦ (ﻧﯿﺮﻭﯼ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ،ﻫﻮﺍﯾﯽ،ﺯﻣﯿﻨﯽ)،
ﺭﺍﺩﯾﻮ ، ﻣﺪﺭﺳﻪ، ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻣﺪﻧﯽ ، ﺭﺍﻩ ﺁﻫﻦ ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ ،کارخانجات صنعتی و نساجی و قند سازی و سایر ﺻﻨﺎﯾﻊ، اسلحه سازی. موزه ایران باستان.ﻓﺮﻫﻨﮕﺴﺘﺎﻥ زبان فارسی، ﮊﺍﻧﺪﺍﺭﻣﺮﯼ و پلیس، شهربانی. اگاهی. ﺩﺍﻧﺸﺴﺮﺍﯼ ﻋﺎﻟﯽ ، دانشگاه تبریز و مازندران و تهران وسایر ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ های دولتی ، ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎی دوموتوره ﺳﺎﺯﯼ ، ﺛﺒﺖ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﻭ ثبت ﺍﺣﻮﺍﻝ ، شیرخورشیدسرخ(هلال احمرفعلی) ﺑﯿﻤﻪ ایران ، فرودگاه ، ﻓﺪﺭﺍﺳﯿﻮﻥ های ورزشی و ..... ساخته بود.در هر شهر یک بیمارستان.یک دبیرستان. بانک. کلیه ادارات دولتی به سبک نوین. 16000 کیلومتر راه شوسه و 7000 کیلومتر راه اهن ساخت.
ادامه شبهه و پاسخ شبهه👇👇👇