این پسربچه را همه بیشتر توی عکسایی که از حادثه پخش شد دیدید.
داستان این پسربچه لباس سبز روایت از یکی از رفقای گلزارشهداست که تو صحنه بوده
ساعتی قبل انفجار معراج شهدا غذا بسته بندی میکرد این اقاپسر با همین لباس سبز میره پیش اونا میگه یه غذا بهم بدید خب رفقا بهش میگن برو تو موکب اینجا غذا نمیدیم پسره داشته میرفته خلاصه رفقا دلشون براش میسوزه صداش میزنن و یه غذا بهش میدن دوباره پسربچه میگه یه ماست هم بده رفقا بهش میگن بچه چقدر تو پرویی😄ولی خب ماست هم بهش میدن این کوچولو میره روی جدول هایی که با بمب فاصله ای کوتاه نداشته
خود همین رفیقی که بهش غذا داده میگفت خودم گذاشتمش توی آمبولانس زار زار گریه میکرد میگفت نمیتونم تصویر این پسره را تو ذهنم بیرون کنم
بدتر از اینجا میدونین کجاست؟
مادر این پسربچه دنبالش پسرش میگشته میاد پیش این اقا میگه آقا یه پسر رو با مشخصات لباس سبز ندیدی رفیقم میگفت زهرترک شدم نمیتونستم حرف بزنم با مادرش
گناه اینا چیه؟؟؟💔
#روایت معتبر حادثه گلزارشهدا
اللهم عجل لولیکالفرج 🌹🌹