خدایا! من قبل از روزی که به پیشگاه تو بیایم، عفو تو را می طلبم، دوست دارم قبل از فرا رسیدن روز قیامت در زمرۀ کسانی باشم که آنها را بخشیده ای و از دوستان خودت قرار داده ای. تو به عفو و بخشش سزاوارتر از همه هستی، به عزّتت قسم که من هرگز از رحمت تو ناامید نمی شوم، اگر چه گناهانم زیاد باشند، من دردمندی هستم که هیچ درمانی جز عفو تو ندارم! تو با عفو خود مرا درمان کن! هیچ پناهی مانند تو نیست، پناهم بده و مرا قبول کن و امیدم را ناامید نکن! بزرگی و عظمت خودت را در قلبم قرار بده و بذر محبت خودت را در قلب من بارور گردان تا من شهادت را انتخاب کنم، به سوی تو بیایم در حالی که جانم را در راه تو فدا کرده ام. من نعمت های تو را شکر نکرده ام اما تو آن نعمت ها را از من نگرفتی، گناهان من زیاد شدند، اما تو آبروی مرا نبردی. اگر تو به من نظر رحمت نکنی، من بدبخت ترین مردم جهان خواهم بود. من به مهربانی تو بیش از همه کس نیاز دارم. تو خدای خوبی برای من هستی ولی من بندۀ بدی برای تو هستم! اکنون نگاه کن من در پیشگاه تو هستم، به گناهان خود اعتراف می کنم، من به خودم ظلم کردم، آیا می خواهی مرا به عذاب گرفتار کنی؟ مگر من کیستم که تو بخواهی مرا عذاب کنی؟ تو در اوج بزرگواری و عظمت هستی و من بندۀ ضعیف هستم. اگر تو مرا ببخشی، هیچ کس نیست به تو اعتراض کند که چرا بندۀ گنهکارت را بخشیدی، تو خدای من هستی و من بندۀ تو هستم! به عزّتت قسم که از در خانه ات به جای دیگر نمی روم