نه، نمی‌توانم فراموشت کنم. زخم‌های من، بی‌حضور تو از تسکین سر باز می‌زنند. بال‌های من، تکه‌تکه فرو می‌ریزند. بره‌های مسیح را می‌بینم که به دنبالم می‌دوند و نشان فلوت تو را می‌پرسند. نه، نمی‌توانم فراموشت کنم ..