در زمان حج آخر سوی احمد شد خطاب
یک پیام بس مهم، بی هیچ چون و بی نقاب
زودتر ابلاغ کن دستور ما را ای رسول
گر کنی اعراض از آن کردی ز دستورم عدول
پس نکن دل را پریشان از گزند این و آن
من خودم مهری زنم بر قلب این عصیانگران
در مسیرِ بازگشتن سوی منزل بینِ راه
داد احمد امرِ وقفه زود در یک ایستگاه
در کنار برکه ای گردید برپا خیمه ها
گفت احمد هرکه رفته بازگردد سوی ما
هرکه هم از قبل مانده زودتر ملحق شود
تا که شاید شامل دستور و لطف حق شود
رفتگان باز آمدند و پشت سرها آمدند
جمع و فوج مسلمین آنجا هزاران تن شدند
از جهاز هر شتر یک منبر آنجا ساختند
خاتم پیغمبران از جمع مردم شد بلند
بعد احمد رفت بالا گفت ذکر و حمد را
بعد از آن ذکر و ثنا او کرد بر مردم دعا
خطبه ای شیوا و غرا خواند احمد پر توان
مینشست آن حرفها در قلب تا اعماق جان
بعد از آن چشمان احمد بر کسی افتاد زود
او کسی در بین مردم جز علی جانش نبود
گفت احمد یا علی جان نزد من بالا بیا
ای تو بهتر از همه بر جایگاهم آشنا
رفت بالا و همه چشمان مردم خیره شد
روی بدخواهان و شیطان از شکوهش تیره شد
گفت احمد ای خلائق چشم بسپارید و هوش
باید اینها ثبت گردد پس سراپا جمله گوش
هرکه دانسته مرا برخود رسول و رهنما
هست بعد از من علی بر او ولی و مقتدا
بارالها یار او را بر حریمت یار کن
دشمن و بدخواه او را تا قیامت خوار کن
هر که دستش را گرفت و بود بر او دوستدار
در جوار رحمت خود در شمار ما بدار
چون که شد پیغام کامل سوی رب آمد پیام
دینتان کامل شد و گردید این نعمت تمام
🍃🌸عیدسعیدغدیرخممبارکباد🌸🍃
#فقطبهعشقعلی♥️
#سماسادات📝🌴🌹🌴