آخر اگر پرستش او شد گناه من
عذر گناه من،همه،چشمان مست اوست
تنها نه عشق و زندگی و آرزوی من
او هستی من است که عشقم به دست اوست
عمری مرا به مهر و وفا آزموده است
داند من آن نیم که کنم رو به هر دری
او نیز مایل است به عهدی وفا کند
اما اگر خدا بدهد عمر دیگری