ترس دارم نکند جنس دلت سنگ شود بی‌قرارم کنی و بی تو نفس تنگ شود دوستت دارمِ پاک من و تو کهنه و بعد عشق آلوده‌ی کتمان‌گری و ننگ شود شور و شیدایی ماهور و همایون برود نُت به نت سمفونی عشق بدآهنگ شود ذره‌ای دور نشو از دل من می‌ترسم روزی اندازه‌ی این فاصله فرسنگ شود ترسم این است مبادا که در این یخ‌زدگی آتش سینه‌ی تو هی کم و کم رنگ شود به خدا بغض فروخورده‌ی من میترکد حرف‌های تو اگر خدعه و نیرنگ شود باورم را نکنی خاک که مرگم قطعی‌ست دل بریدن نکند عادت و فرهنگ شود