تعجب نکن، گفت: دیدم دختر بچه ای دامنش آتیش گرفته بود، از خیمه ها بیرون دوید، پای برهنه روی این خارها داره میدوه؛ با اسب دنبالش رفتم، دیدم بچه ترسید، دستاش رو روی سرش گذاشت، گفت: آی مرد ما یتیم شدیم، ما دیگه صاحب نداریم..😭
حسین..😭
امام زمان حلالم کن..😭
امان از دل زینب..😭