🦋 قسمت اول با اشاره مادرم سکوت کردم. مطمئن بودم حق با ماست. ترجیح می دهم به اتاقم پناه ببرم و بقیه دق دلیم را روی در اتاق خالی کنم . سرم را کرده ام توی گوشی که مادر آهسته در را باز می کند و آرام می‌آید گوشه تختم می نشیند. با چشمان غم زده نگاهم می‌کند. لب به شکایت وا می‌کنم که: خوب مامان حق با من و شماست؛ چرا بابا قبول نمی‌کنه؟ نگاهم می‌کند و می‌گوید : خانه حرم امن ماست. دلم نمی‌خواهد در حریمش حرمتی شکسته شود. گلویم خشک می شود. و ادامه می‌دهد: به حرمت فرشته‌ها نباید صدایت بلند شود. من با زحمت مهمان‌شان می‌کنم. یاد کبوترهای پشت پنجره‌ام می‌افتم که با کوچکترین صدا و حرکتی می‌پرند. سر به زیر می‌اندازم. آهسته می‌گوید: وقتی کسی ظرفی را بشکند ظرف مهم است یا شخصیت فرد؟ دلم می‌خواهد لابلای پیچ و خم گلهای قالی گم شوم. دستم را می گیرد: حیف نیست بخاطر یک مساله ساده، حرمت پدرت زیر سوال برود؟ آن مساله هم مهم است ولی پدرت مهم تر. یاد حرف معلمم می‌افتم : با لحن مهربان و لطیف حرفها بهتر شنیده می‌شوند. 🌹 ☀️امیر المؤمنین علی(ع) فرمود: بزرگترین و مهمترین تکلیف الهی نیکی به پدر و مادر است 🌐 آدرس ما: https://eitaa.com/joinchat/2096300453Cf14bdc325d https://ble.ir/khanevadeganeh 🍂انتشار مطالب همراه با لینک کانال جایز است. 🍂