🍃قلم حکایت میکند از نسیم در میان شاخ و برگ درختها، درخت هایی که سایبان قبر شهدا، قبر هستند🥀 🍃صدای نسیمی را که میان برگ های آنان می پیچد میشنوم، رازی نهفته در پس حرفی نگفته است. 🍃اوایل صدایش میکنند اما بعد ها از میان تمامی نام ها زینب را انتخاب میکند و براستی که این نام برازنده او بود♡ 🍃علاقه زیادی به داشت، هربار که برای تشیع شهیدی میرفت مقداری از خاک مزار را به عنوان تربت بر میداشت هفت میوه درخت کاج و هفت خاک تبرکی مزار شهدا همیشه در وسایلش بود. 🍃قلم حکایت میکند از بزرگی و اش. از ندا ها و ناله های شبانه به روی سجاده، از آخرین جمله وصیت نامه، خانه ام را ساخته ام، باید بروم🕊 🍃۱۵ سال عارفانه زندگی کرد و در اولین بهار شانزده‌سالگی برای همیشه زیر سایه درخت کاج آرام گرفت. رفت تا سر لوحه ایی از باشد برای تمام دختران بعد از خود. تا بدانند فقط در میدان و برای مرد جنگی نیست. شهید که باشی در آغوش هم میتوان تا آسمان ها پرواز کرد🌹 ✍نویسنده: 🌺به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۱۳۴۷ 📅تاریخ شهادت : ۲ فروردین ۱۳۶۱ 🥀مزار شهید : گلستان شهدای اصفهان