خودمان نگرانی از بابت حضور در سوریه نداشتیم چون خیالمان راحت بود که شهید مرد جبهه های نبرد و جنگ است. فقط مادرم قدری دل‌نگران بود که با سخنان پدرم در مورد این سفر راضی به رفتن پدرمان به جبهه های نبرد علیه داعشی‌ها شد. برای مادرم از غربت اهل بیت (ع) می‌گفت، از اینکه نباید بگذاریم بار دیگر به حرم آل الله جسارت شود. همیشه می گفت، شیعه های سوریه به ما نیاز دارند، مردم سوریه هم جنس ما هستند و در این منطقه برای دفاع از ما می‌جنگند، باید برای دفاع از آنان به کمکشان بشتابیم. ایشان همیشه به دنبال گمشده‌اش که همان شهادت بود، می‌گشت، همیشه برای پاسداران این جمله شهید «کاوه» یک مفهوم زیبا دارد، که می‌گفت: «پاسدار بعد از پوشیدن این لباس همیشه باید مستعد شهادت باشد».