🌾🌾🌾⚫️
#پارت4 ⚫️🌾🌾🌾
🌾بسم الله الرحمن الرحیم🌾
🔵*کتاب سه دقیقه در قیامت
و کتاب اعمال آنان در آنجا گذاشته میشود.پس گنهکاران را میبینی در حالی که از آنچه در آن است ترسان و هراسان هستند.و میگویند : وای بر ما، این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگ را کنار نگذاشته، مگر اینکه ثبت کرده است.اعمال خود را حاضر میبینند و پروردگارت ، به هیچ کس ستم نمیکند. (سوره کهف 49) .
صفحات را که ورق میزدم ،وقتی عملی بسیار ارزشمند بود،آن عمل *درشت* در بالای صفحه نوشته شده بود.
در یکی از صفحات،به صورت بسیار بزرگ نوشته شده بود:
*کمک به یک خانواده فقیر*
شرح جزئیات و فیلم اون موجود بود،ولی راستش رو بخواهید من هرچه فکر کردم به یاد نیاوردم که به اون خانواده کمک کرده باشم🙄
یعنی دوست داشتم ،اما توان مالی نداشتم که به آنها کمک کنم.اون خانواده رو میشناختم.آنها در همسایگی ما بودند و اوضاع مالی خوبی نداشتند.خیلی دلم میخواست به آنها کمک کنم ، برای همین یک روز از خانه خارج شدم و به بازار رفتم
به دو نفر از اعضای فامیل که وضع مالی خوبی داشتند مراجعه کردم.من شرح حال آن خانواده رو گفتم و اینکه چقدر در مشکلات هستند،اما آنها اعتنایی نکردند
حتی یکی از اونها به من گفت: بچه ،این کار به تو نیومده.این کار بزرگترهاست.
آن زمان من پانزده سال بیشتر نداشتم.وقتی این برخورد رو با من داشتند من هم دیگه پیگیری نکردم.اما عجیب بود که در نامه عمل من کمک به آن خانواده ثبت شده بود؟؟
به جوان پشت میز گفتم : من که کاری برای آنها نکردم؟
او هم گفت: تو نیت این کار رو داشتی و در این راه تلاش کردی،اما به نتیجه نرسیدی.برای همین ،نیت و حرکتی که کردی در نامه عملت ثبت شده.
یاد حدیث رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در نهج الفصاحه افتادم: خدای والا میفرماید: وقتی بنده من کار نیکی 👉🏼اراده کند👉🏼 و نکند یا نتواند انجام دهد آن را یک کار نیک برای وی ثبت میکنم.
البته فکر و نیت کار خوب، در بیشتر صفحات ثبت شده بود.هرجایی که دوست داشتم کار خوبی انجام دهم ولی توان و امکانش را نداشتم ،اما برای اجرای آن قدم برداشته بودم،در نامه عمل من ثبت شده بود.
ولی خدارو شکر که نیت های گناه و نادرست ثبت نمیشد
در صفحات بعد و جای جای این کتاب مشاهده میکردم که چنین اتفاقی افتاده.یعنی نیت های خوب من ثبت شده بود.
البته باز هم مشاهده میکردم که اعمال خوب خودم رو با ندانم کاری و اشتباهات و گناهانی که بیشتر در رابطه با دیگران بود از بین میبردم. (غیبت..مسخره کردن..)