زیور ببندید آسمان ها و زمین را
آذین کنید از یاس ها عرش برین را
از پولک براق و زیبای ستاره
برگوش حوران بهشتی گوشواره
با بهترین رخت و لباس میهمانی
امشب بیایید حوریان آسمانی
آری ملائک صف به صف مشغول شادی
غم رفته امشب کاملاً در انفرادی
شهر مدینه نور باران شد سراسر
با چل چراغ ماه و"رقص نور" اختر
پُر گشته دنیا بی نهایت از فرشته
بر روی بال تک تک آن ها نوشته
بنوشته با خط خودش حی تبارک
پیوند یاس و حضرت یاسین مبارک
عاقد خدا و شاهدش پیغمبر او
داماد حیدر گل عروسش کوثر او
در صورت زهرا چه شرم دلنشینی ست
در چهره ی مولا چه شوق بی قرینی ست
لبخند شرم و شوق زهرا را نظر کن
این رخت دامادی مولا را نظر کن
این ساقی کوثر امیر المومنین است
که ساق دوشش حضرت روح الامین است
اوج کمال و عشق احمد نور خاتم
لمس وجود فاطمه معراج حیدر
گرمای دست مرتضی جنات کوثر
او زیر چشمی شوهر خود را نظر کرد
با یک نظر قلب علی زیر و زبر کرد
این عشق اوج عشق معنای حضور است
نور علی نور است امشب غرق نور است