➖ بین آب و آتش ... 🔸 فَضَائِلُ الْعَشَرَةِ: عَنْ أَبِی السَّعَادَاتِ بِالْإِسْنَادِ فِی خَبَرٍ: أَنَّهُ لَمَّا رَمَاهُ الدَّارِمِیُّ بِسَهْمٍ فَأَصَابَ حَنَکَهُ جَعَلَ یَتَلَقَّی الدَّمَ ثُمَّ یَقُولُ هَکَذَا إِلَی السَّمَاءِ فَکَانَ هَذَا الدَّارِمِیُّ یَصِیحُ مِنَ الْحَرِّ فِی بَطْنِهِ وَ الْبَرْدِ فِی ظَهْرِهِ بَیْنَ یَدَیْهِ الْمَرَاوِحُ وَ الثَّلْجُ وَ خَلْفَهُ الْکَانُونُ وَ النَّارُ وَ هُوَ یَقُولُ اسْقُونِی فَیَشْرَبُ الْعُسَّ ثُمَّ یَقُولُ اسْقُونِی أَهْلَکَنِیَ الْعَطَشُ قَالَ فَانْقَدَّ بَطْنُهُ. ✍🏻 در کتاب "فضائل العشرة" می‌نویسد: موقعی که دارمی (نام شخصی بوده است) تیری به جانب امام حسین علیه السّلام انداخت، آن تیر به زیر گلوی امام مظلوم فرو رفت، امام علیه السّلام آن خون‌ها را می‌گرفت و به طرف آسمان می‌پاشید. دارمی پس از این جنایتی که کرد، دچار این مرض شد: شکمش دائما می‌سوخت و پشتش دائما یخ می‌کرد. همیشه می‌بایست در جلوی او بادبزن و یخ، و در پشت وی حرارت و آتشدان می‌بود. دائما فریاد می‌زد: آبم بدهید! سپس ظرفی بزرگ از آب می‌آشامید و باز هم می‌گفت: آب به من برسانید عطش مرا هلاک کرد! و به قدری آب خورد که شکمش ترکید. 📚 بحارالانوار، ج ۴۵ ص ٣٠١