💠 ویژه برنامه 🔸 درآمدی بر عرفان عملی 🔸 فصل سوم جلسه 4 🔹 بحث‌های قبلی سلوك الهی، ما را به وادی «حیرت» رساند. قبلاً سخن از جمع بین ناز و نیاز بود، دعاهای اهل بیت(علیهم السلام) گاهی مربوط به نیاز است كه «عُبَیدُكَ بِفِنَائِكَ مِسْكِینُكَ بِفِنَائِك‏» و مانند آن مطرح است. 🔹 گاهی مربوط به ناز است كه در دعای «افتتاح» آمده است: «مُدِلًّا عَلَیكَ»؛ یعنی اِدلال كنم، دَلال كنم، غَنج و ناز كنم، در مناجات شعبانیه هم آمده است: «الهِی انْ اخَذْتَنِی بِجُرْمِی اخَذْتُكَ بِعَفْوِك‏»؛ اگر مؤاخذه كنی كه چرا گناه كردی، من هم مؤاخذه می‌كنم كه تو چرا نبخشیدی؟! و مستحضر هستید این دَلال به زبان خود خداست; زیرا هر انسانی به این مقام نمی‌رسد كه با خدا دَلال كند؛ یك، وقتی به قُرب الهی بار یافت، مشمول قُرب نوافل می‌شود؛ دو، وقتی مشمول قُرب نوافل شد، خدا در مقام فعل كه فصل سوم است نه مقام ذات و نه مقام اوصاف ذاتی، مقام فعل كه فصل سوم است كه «منطقة الفراغ» عرفان است، آنجا خدای سبحان می‌فرماید: «لِسَانَهُ الَّذِی ینْطِقُ بِهِ» من زبان او هستم! پس اگر در مناجات شعبانیه، عبدِ سالكِ، سلوك الهی می‌گوید: اگر تو مؤاخذه كردی كه چرا گناه كردی، من هم مؤاخذه می‌كنم كه تو چرا نبخشیدی «وَ انْ اخَذْتَنِی بِذُنُوبِی اخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِك»؟!‏ این به زبان الهی است، نه زبان خود شخص! 🔹 این مراحل در جلسه قبل به عرضتان رسید، اینکه انسان با جمع ناز و نیاز وارد حیرت می‌شود كه این چه خدایی است كه گاهی ما در آستان او می‌گوییم: «إِلَهِی أَنَا الْفَقِیرُ فِی غِنَای فَكَیفَ لَا أَكُونُ فَقِیراً فِی فَقْرِی‏»‏ من در نیازمندی خود حتی نیازمندم و نمی‌توانم مالك این نیازمندی‌ خود باشم، چه رسد به شئون دیگر! كسی كه «عُبَیدُكَ» است، «فَقِیرُك‏» است، «ذَلیلُک» است، «مُسْتَجِیرُك‏» است، «مُسْتَكِینك» است، «اللَّائِذُ بِك‏» است این چیزی ندارد، آن وقت چگونه چنین كسی كه فقیر محض است، می‌تواند ناز كند؟ وارد حیرت میشود.... . 📚 ویژه برنامه ماه مبارک رمضان سال تولید: 1394 آپارات: https://aparat.com/v/pISeh 🆔 @a_javadiamoli_esra