#خاطره1925
سلام توی کوچمون مراسم روضه خوانی گرفته بودیم بعد یه خانمه با بچه کوچیکش از کنار محل برگزاری داشت رد میشد وحجاب خوبی نداشت
رفتم جلو که امرونهی کنم طرفو سلامش کردم وگلاب گرفتم که بزنم به دستش
تا منو دید و درحین جواب دس برد و روسریشو درست کرد وگف نه نمیخام گفتم گلابه
دسش اورد جلو گفتم اخه نمیشه که الکل بریزی به دست مردم و بگید بفرمایید مجلس امام حسین که
گف بله قبول باشه
منم تغییر نظر دادم و گفتم شماهم بفرمایید روضه😐
گف ممنون من برااین کوچه نیستم 😳
(یکی سوال مگه روضه رفتن باید حتمن براهمون منطقه باشی؟)
گفتم همه مراسمها صاحبش یکی هستن وخدافطی کرد
منم گفتم راسی خانم حجابتونم کامل کنید
گف من که موهام را پوشوندم گفتم بله ولی شلوارتون کوتاه و پاهاتونم کامل مشخص گفت باشه چشم
و محل را ترک کرد
امیدوارم که گفتن چشم فقط برا همون موقع نبوده باشه
به هرحال ما انجام وظیفه کردیم