⭕️🌐 «بانو» میتواند آدم را «شاعر» كند
👈 در ستایش «عصمت احمديان»، مادر شهيدان ابراهیم و اسماعیل
#فرجوانی و قهرمان مستند بانو
🖋 محمد نیکدل، فیلمنامهنویس
♦️ «بانو» در ميان تشويق حاضرين آمد و ايستاد روی سِن و فرمود: «سلام». میتوانم قسم بخورم كه تالار كوچك شد و صدای كف زدن مردمان در گذرِ كندِ زمان، محو شد و واژگان چنان مبهوت ايستادند كه هرگز نبودند انگار.
🔹 ايستادهام اينجا در تالار انديشه حوزه هنری. يك نَفَس مانده تا شاعر شوم، اگر بشود آن كلمهها را بهخاطر آورم كه هنوز بر زبان و كاغذی نرفتهاند!
من «گنگ خواب ديده»ام
کاش قصيده يا بيت يا حتی مصرعی! كلمات را سر جايشان بنشاند كه سرپيچی نكنند و مطيع ذهن و زبان باشند
♦️ چند نفر با من شريكند تجربه اين حال را؟ شايد همانها كه پيش از اين با هم «ننه عصمت»، آن قديس سالخورده را زيارت كرديم كه سالهای سال نشسته بود به بافتن دستكشهايی كه داشتنِ يك جفت از آنها فخرِ اهلِ هنر است و میتواند رگِ دستهايت را تا آخرين گردشِ خون گرم نگه دارد. يا آنها كه با هم كلوچههای «خيرالنسا» را خورديم كه از خراسان با خودش آورده بود و مزه بهشت میداد. «چريك پير» هم حتما خيلیها را شاعر كرده. «كلزهرای خانوكی» را میگويم، فرمانده گردانِ نانواها به استعداد يك لشكر.
🔹 يك بار هم جمعيت زيادی بوديم در سينما فلسطين كه «ننه عصمت» آمد و آنجا هم يكباره كلمهها غيبشان زد و شاعرها "بیوزن" در فضا غوطه میخوردند و عجب اينكه هر مرتبه میپندارم اين موقعيت يگانهای است و تكرار نميشود و باز «بانو» به اسم ديگری و در جايی ديگر پيدايش میشود و همه را مبهوت میكند و میرود.
♦️ «بانو» نمیماند. نه اينكه نخواهد بماند. خيلي مشغله دارد در اهواز، در سبزوار و يزد و كرمان و صدجای ديگر كه بايد برود و حواسش به هزارو يك چيز و ناچيز باشد. ولي اگر وعدهگاه فراهم شود، «بانو» با يكي از هزار اسم و در يكی از هزاران كالبدش خود را میرساند وسفره اش را پهن میكند برايمان. يك سفره واقعي و نه يكي از آن پر رنگ و لعابهايي كه خوراك اَبَرقهرمانِ آبكی را روی پرده سينما و قاب تلويزيون به خورد تو ميدهد. «بانو» سفرهدار است و ميهماننواز و طعم طعامش میتواند آدم را «ابراهيم» و «اسماعيل» كند. «بانو» منتظر است و آنقدر كه ما خيلی خيلی دورهستيم، دور نيست و اگر يكی از ما دوربينش را بردارد و آن ديگری بادمجانها را از دور قاب تلويزيون بَرچيند و زنگار قصههای وهمی را از شيشه آن بزدايد، «بانو» باز میآيد و ميزبان ما ميشود و اين بار كه او را ببينم من ديگر نمیخواهم شاعر شوم. «بانو» میتواند آدم را «عاشق» كند.
🔅 آینه | فرهنگ و مردم
🆔
https://eitaa.com/aayneh