کربلا تا به ابد منزل ابرار شده نهضت خون خدا مکتب احرار شده شد حسین بن علی بی دل و بی تاب علی چون که شهزاده ی دین عازم پیکار شده رجز حیدری ماه دل آرای حسین لرزه ای بر جگر دشمن بدکار شده زده طوفان خزان بر گل لیلا چنگش یلِ پرپر، پسر حیدر کرّار شده می رسد وقت خسوف مه زیبای حسین می رود سوی خدا موسم دیدار شده چون عبای پدر از خون پسر گلگون شد کفن شبه نبی منصب گلزار شده می زند آتش غم بر دل و جان ها شرری چون عزادار علی خالق دادار شده خیمه ها از تب سجاد گرفتند آتش شعله ها شمع شب زینب غمخوار شده آه از آن لحظه که او بر درِ ساعات رسید دختر شیرخدا وارد بازار شده به دل زینب کبری برسان مهدی را غیبتش از عمل ماست که تکرار شده