🌸 حسن ختام 🌸 صدها غزل برای تو ای کیمیا کم است حتی غزل نوشته شود با طلا کم است با واژه ها که شأن تو انشا نمیشود شرمنده ام که قدرت این واژه ها کم است در جستجوی چشمه ی جوشان کوثرت سعی میان مروه و کوه صفا کم است موسی کجا و معجزه ی چادرت کجا در محضر تو معجزه ی صد عصا کم است یک جان که نیست لایق قربانی ات شدن عالم شود برای تو حتی منا کم است امروز آمدی به جهان زود میروی من مانده ام که عمر گل آخر چرا کم است‌ اینجا نمان برو به همان لامکانی ات اینجا برای تابش نورت فضا کم است گفتم برای تو غزلی دست و پا کنم اما نشد بضاعت این بینوا کم است لطفی کن و سیاهه ی من را قبول کن بانو نگو که معرفت این گدا کم است 🆔 @shokofeha_ye_kheal