او به من گفت که دیر آمده ام دیر شده است
دل من میل ندارد به شما، پیر شده است
صید شیری شده ام خسته و دل آزرده
هوس پنجه به دل مانده و او سیر شده است
چِقَدر گرگ که در حسرت من میسوزند
من کنار تو و قلبم به تو زنجیر شده است
حرف هایت چقدر آتش جانم بودند
دل بیچاره ام از حرف تو تحقیر شده است
چه بخواهی چه نخواهی چه مرا پس بزنی
با تو قلبم و وجودم همه در گیر شده است
#آراه_ریوندی