💠بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم‏ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُم‏ وَ الِعَن أعدائهم أَجْمعين ✅ فضیلت۱۱۳۶ عن الشیخ الثّقة أبی الحسین محمد بن علیّ الجّلّیّ رضی الله عنه قال:حدّثنی أبوعبدالله الحسین بن حمدان الخصیبی عن داوود بن حمدان أنّه قال: زرت مولانا أمیرالمومنین سلام اللّه علیه ومعی خمسة عشر من الغلمان وعشرة آلاف درهم أخرجتها لفقراء المومنین ، قال فبینما أنا فی الزّیارة و إذ برجل علیه جبّةٌ من الصّوف مکتوبّ بین أکتافها: لا تباع و لا تشتری ، و هو یقول:لبیک لبیک یا لاهوت ، لبیک یا معدن الملکوت ، لبیک یا من ظهر فیما بطن ، وبطن فیما ظهر ، وظهر فی إستترٍ ، إستتر فی ظهورٍ ، ودعا من نفسه ، فأنت اللهم أمیرالنّحل ، أشرق اللهم نورک ، وسطع ضیاوک ، وتجلّت أسماوک ، وعظمت آلاوک ، لا إله غیرک یا مولای یاأمیرالنّحل أمّنّی من المسوخیّة من النسخ والفسخ و المسخ والوسخ والرسخ إنّک علی ذلک قادرّ مقتدرّ برحمتک یا مولای یاعلیّ یاعظیم ، ثلاث مرّات. فقلت : یاغلام ، علیّ بالرّجل ، فوقف إزائی وأخرج رأسه من الجّبّة فإذا هو شابٌّ أحسن من الشّمس وأبهی من القمر وقال لی:مالک یا داوود؟ فقلت:یامولای إکتب لی هذه التّلبیة فقال:تدفع إلیّ عشرة شیئاً من مالک عوضاً؟ فقلت:یا غلام إدفع إلیه ثلاث مائة درهم. فقال لی:و ما علیک لو دفعت إلیّ عشرة آلاف درهماً؟ فقلت له:یا أخی المال قلیلٌ و الاخوان کثیرٌ. فقال لی:لو أقمت الفرض فیّ لکان علا مقامک یا داوود ، إنّ لله عبیداً لو أشاروا إلی حصی هذه الارض لصارت جمیعاً ذهباً وفضّةً. قال داوود:لقد تخایل لی أنّ الارض بأسرها درٌّ ویاقوتٌ وذهبٌ وفضّةٌ ، فرکل الارض وقال:إنّما أردناک إشارة لا لحاجةٍ إلیک ، ثمّ کتب لی التّلبیة وغاب فلم أره. 📚مجمع الاخبار 59 داود بن حمدان گفت :زیارت کردم مولایم امیرالمومنین سلام اللّه علیه را و با من پانزده غلام و ده هزار درهم بود که خارج کردم آن را برای فقراء مومنین , در آن وقتی که در زیارت بودم دیدم مردی جبه ای از پشم پوشیده است در بین کتف هایش نوشته :نه می فروشم و نه می خرم , و می گفت :لبیک لبیک ای لاهوت لبیک ای معدن ملکوت , لبیک ای کسی که ظاهر می شود در آنچه باطن است , و باطن است در آنچه ظاهر است , و ظاهر است در استتار , و مستر است در ظاهر , و دعوت می کند به خودش , پس تو خدای من امیر نحل هستی , پر اشراق است ای خدای من نورت , ساطع است ضیاءت , و متجلی است اسمایت , و بزرگ است نعمتهایت , خدایی غیر تو نیست ای مولای من ای امیر نحل , امان بده مرا از مسوخیت و نسخ و فسخ و مسخ و وسخ و رسخ که تو بر آن قادری و مقتدر به رحمت خودت ای علی عظیم , سه مرتبه گفت. پس عرض کردم ای جوان به من توجه کن , سرش را از جبه بیرون کرد دیدم جوانی است زیبا تر از خورشید و نورانی تر از ماه به من گفت : چه می گویی ای داوود ؟ عرض کردم ای مولای من این تلبیه را برایم بنویس , فرمود در عوض ده چیز به من بده , گفتم ای جوان به تو سیصد درهم می دهم به من فرمود : چه می شود اگر ده هزار درهم به من بدهی ؟ گفتم ای برادر مال من کم و دوستانم زیاد است , اگر این را اقامه کنی مقام بالایی داری ای داوود , همانا برای خدا بندگانی است اگر اشاره کنند به سنگ های این زمین همه آنها طلا و نقره می شود , داود گفت دیدم تمام زمین در و یاقوت و طلا و نقره است , پایش را به زمین زدند فرمودند :تو را اراده نکردم به خاطر اشاره گفتم سپس تلبیه را برایم نوشت وغیب شد و ندیدمش. 🆔💚 @abana110