📚
حراج ایران با قاعده حرج! اسقاط نظام اسلامی به دست فقه اسلامی!؟
ابوالفضل امامی، خبره فقه سیاسی ـ ایتالیا
نقد برخی ادعاهای سروش محلاتی
یک نفر معیشت مردم را گرو گرفت تا با طاغوت زمان صلح کند. حالا میگویند که چون معیشت مردم در تنگنا است، مردم دچار «حرج» هستند، پس نظام باید طبق قاعده «لا حرج»، در برابر آمریکای در حال فروپاشی، خم بشود! آمریکایی که علاوه بر نابودی نظام اسلامی، نقشه تجزیه ایران نیز در برنامه دارد!
1️⃣
خطای جایگاه؛ خودقیّمپنداری
مردم با حضور در انتخابات آزاد، راه درست را برگزیدند و به راه نادرست پیشین رأی ندادند و نیازی به قیّم هم ندارند!
2️⃣
خطای کبروی
به فرض پذیرش ادعاهایی که در گستره و چگونگی جریان «قاعده لاحرج» شده است، در تطبیق آن بر وضعیت کنونی نظام ایران و رابطه با آمریکا، یک خطای کبروی وجود دارد:
ما سه حوزه شناخت داریم: آ. «حقیقتشناسی» که در تخصص فقیه مصطلح و صاحب فتوا است؛ ب. «واقعیتشناسی» که در تخصص مرجع دریافت گزارش کارشناسان میدانی (یعنی ولیّامر است)؛ ج. «تحققشناسی» که در تخصص رهبری است و مسألهاش، شناخت راه رساندن «واقعیت موجود» به «حقیقت مطلوب»، با «فرایند، شیوه و شیب» مناسب است.
کسی که میپندارد چون یک کسی، مرجع تقلید برخی افراد در حوزه «حقیقتشناسی» است، پس حق دارد که درباره سرنوشت همه افراد در حوزه «تحققشناسی» نیز موضع بگیرد، ساحتهای فقه را نشناخته است. زیرا تشخیص «نسبت مصالح با مفاسد و اهمیت هدف با شدت حرج» و تقدیم «اقوی الملاکین» در صلاحیت متخصص حوزه «تحقق شناسی»؛ یعنی ولیّ امر است.
3️⃣
خطای صغروی
در حوزه فقه «حقیقتشناختی» نیز، باید حوزههای گوناگون فقه را به دقت شناخت و قواعد هر حوزه و ضوابط جریان آن قاعده را تدقیق کرد و آنگاه عالمانه سخن گفت.
فقه دو حوزه دارد: فقه فردی و فقه جمعی. فقه جمعی نیز دو حوزه دارد: «فقه روابطی» و «فقه سیاستی» و هر یک از «فقه روابطی و سیاستی» نیز دو حوزه دارند: «داخلی و خارجی» و هر کدام از اینها نیز سه حوزه دارند: «حکومتی، نهادی و افرادی». و «فقه سیاستی خارجی حکومتی» نیز دو حوزه کلان دارد: «حیاتی یا عمقی و منافعی یا سطحی». قواعد هر یک از حوزههای فقه و یا ضوابط جریان هر قاعدهای در هر حوزهای، ویژگیهایی دارد. اما قاعده «لاحرج» کجا و با چه شرایطی و از سوی چه کسی باید جاری شود؟
برای نمونه نمیتوان ضوابط «غالبی» حاکم بر امر به معروف که مجرای اصلی آن «فقه روابطی داخلی افرادی» یا بیشینه «فقه روابطی داخلی نهادی» است را بر حوزه «فقه سیاستی خارجی» قیاساند و حتی آن را بر قواعد مسلط در حوزه «حیاتی» فقه سیاست خارجی حکومتی (اسقاط حکومت اسلامی و پذیرش ولایت طاغوت) چربانید!
هر مرتبه از وجود حکمی دارد!
گر حفظ مراتب نکنی زندیقی!
حَرَج (یعنی سختی و دشواری) هرگز در حوزه «هدف» مربوط به «فقه سیاستی حکومتی خارجی حیاتی» یا حتی فقه روابطی حیاتی، مجوز حراج نظام یا دست برداشت از اسلام باشد. آن هم کوتاه آمدن در برابر کسانی که تا قد تبعیت از آیین هواپرستانه گلوبالی شیطانی (حَتّی تَتَّبِعَ ملتَهم) و وطن فروشی و تجزیه ایران باید به پیش بروی!
حرج تنها در حوزه «فقه روابطی غیرحیاتی و نیز فقه سیاستی منافعی»، با توجه به اهمیت هدفی که میخواهد با حرج معامله شود، قابل بررسی است و مرجع اصیل تشخیص آن نیز، به هیچ وجه، مرجع تقلید نیست و تنها ولیّ فقیه است.
4️⃣
خطای تاریخی
آیا فقط امام حسین (ع) اقدام مثلا حرجی کرد؟ تمام اهل بیت (ع) لای در و دیوار و آتش و خون و زهر و تبعید و حصر در حرج بودهاند (دعای ندبه نمیخوانید؟ فَقُتِلَ مَن قُتل و سُبی من سبی و اُقصی من اقصی) نه فقط امام حسین (ع)! اکثر شیعیان نیز در حرج بودهاند! راستی امام زمان (عج) در حرج نیست؟! برای رفع حرج از او باید تسلیم آمریکا و دشمنانش شد و زمینههای ظهور و رفع حرجش را نابود کرد؟ وای!
5️⃣
خطای واقعیتشناختی
ما با کشوری قهر نیستیم، اسقاطیل که کشور نیست و آمریکا هم که از زمان کودتای ۲۸ مرداد که سخنی از نظام اسلامی نبود و فقط منافع مردم و ایران مطرح بود، نظام ایران را ساقط کرد و پس از انقلاب هم خودش رابطه را برید و برجام التماسی را هم او پاره کرد و سردار ملی ایران و امید مستضعفان جهان را هم او ترور کرد و الان هم میگوید باید برجام منطقهای و برجام ۲۰۳۰، موشک و ناموس شیعه را به آمریکا بدهید تا بیاید ایران را تجزیه کند و ریشه ایرانی را بخشکاند و اسلام ناب را از بین ببرد. چه غافلانه است اگر بپنداریم که سیاست التماس به دشمن، راه عزت ایران و اقامه مسلمانی و رفع برخی حرجهای معیشتی است!
اظهار عجز پیش ستمپیشگان خطاست
اشک کباب باعث طغیان آتش است!
ادامه در
بخش دوم 👇