📚 ابرفقه ایرانگرایی و اسلام امام خمینی در مرداد ۵۹: «افراد ملی به درد ما نمی‌خورند افراد مسلم به درد ما می‌خورند اسلام با ملیت مخالف است؛ معنی ملیت این است که ما ملیت را می‌خواهیم و اسلام را نمی‌خواهیم!» صحیفه امام، ۱۳: ۷۸. این فرمایش امام خمینی ۱۰۰٪ درست است؛ ولی ما باید آن را درست فهمید! آیا با نگاه به این فرمایش امام خمینی می‌توان گفت که فلان کسی که در دفاع از «ایران کنونی و نظام آن» بیم به جان خریده، چون ایران گرا است، به درد ما نمی‌خورد و کافر یا مرتد است؟ ◻️ابرفقه چیست؟ امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «العقولُ أَئمَّةُ الأفکارِ و الأفکارُ أَئمَّةُ القلوبِ و القلوبُ أَئمَّةُ الحَواسِّ و الحواسُّ أَئمَّةُ الأعْضاء» کنزالفوائد، ۱: ۲۰۰. عقل‌ها امامان فکرها هستند و فکرها امامانن دل‌ها هستند و دل‌ها امامان حسّ‌ها هستند و حسّ‌ها امامان عضوها ◻️ابرکاوی لایه‌های اسلام ۱. اسلام در لایه عقل؛ که امام و جوهره درستی است و صدها آیه و روایت بر آن داریم ۲. اسلام در لایه فکر؛ که فکریات و عقاید درست را نشان می‌دهد ۳. اسلام در لایه قلب؛ که حبّ و بغض درست می‌باشد. ۴. اسلام در لایه حس؛ که همان پیوندها و ارتباطات درست است. ۵. اسلام در لایه عضو؛ که همان تندرستی و درستی «تن» نظام؛ یعنی کشور است. اسلام درست و ابَرین، یعنی درستی همه آنچه نیازمند بایستگی است. ◻️ابرکاوی استضعاف اسلام یعنی سالم‌سازی و درست‌سازی چیزها و هر کس باید به اندازه توان (عقلی، فکری، قلبی، حسی و عضوی) بکوشد که «سالم‌سازی» را پیش بگیرد. در هر لایه برخی دچار کاستی‌هایی می‌شوند که معذور هستند؛ اینان را «مستضعف» می‌نامند (مستضعف عقلی، فکری، قلبی، حسی و عضوی) گیرا اینکه امام خمینی درباره معذوریت مردم و علمای کنونی کافر می‌گویند: بیشتر آنان مگر اندکی، «جاهل قاصر» هستند نه جاهل «مقصر» و ذهنیات خویش را درست می‌پندارند و احتمال خلاف نمی‌دهند و کسی که قطع دارد [و در دست یابی به آن قطع مقصر نیست] معذور است و گنهکار نمی‌باشد. مکاسب محرمة، ‌۱: ۲۰۰ گیراتر این که امام خمینی این گروه را به سبب سلامت در لایه عقل، از مؤمنین و «حزب‌الله» قرآنی دانسته، می‌فرماید: «اگر این پیشنهاد [روز قدس] را عمل بکنند، ... ایجاد یک حزب مستضعفین،[از] تمام مستضعفین دنیا اعم از مسلم و غیر مسلم [بکند]. ... و اگر یک [چنین] حزبی در عالم پیدا بشود، یک حزب عالمی، حزب مستضعفین، که همان «حزب‏الله» است، همه مشکل رفع بشود! ... هیچ قدرتی با این نمی‏تواند مقابله بکند!» صحیفه امام، ۹: ۳۳۱. پس اگر یک کسی دچار استضعاف در لایه فکر اسلام شد و باورهای نادرستی را درست پنداشت، ولی حقجو است و جوهره و عقلش سالم (اسلامی) است، او حقیقتاً اسلامی است؛ اسلام در لایه عقل؛ نه اسلام در لایه فکر. همزمان او می‌تواند اسلام در لایه تن (تندرستی و درستی تن کشور و نظام داشته باشد که کشور تجزیه نشود! چنین فرد ایرانگرایی را نباید زد، باید یاری کرد. ◻️روش شناخت اسلام عقلی عقل جوهره انسان است و هنگامی می‌توان آن را شناخت که کسی در «شرایط شکافت» باشد. شرایط شکافت به فرمایش امیرالمؤمنین یعنی « فی تَقَلُّبِ الأحوالِ عِلمُ جواهرِ الرّجال» کافی، ۸: ۲۲. در دگرگونی روزگاران، دانش گوهر مردان است. ◻️نمونه رفوزه در شرایط شکافت شما بنگرید که اگر به ما بود می‌گفتیم که کوفیانی که به امام حسین نامه نوشتند، خوب هستند؛ اما آنان در سطح (لایه فکر، لایه قلب، لایه حس و لایه عضو) خوب بودند و در لایه «عقل» خوب نبودند که این کاستی در شرایط شکافت رو شد؛ هنگام که فریاد براوردند که سپاه ابن‌زیاد در راه کوفه است. ◻️نمونه پیروز؛راشل کوری و ... اکنون بینگارید که جوانی در ایران بوده و در برخی لایه‌های اسلام، دچار استضعاف بوده، لغزش‌هایی کرده! و اینک او در دل دشمن و سپاه ابن‌زیاد است و بی‌آنکه کوفیانه از ولیّ امر زمان خودش دعوت کرده باشد، آمده است پای یاری وی و دهها تهدید را به جان خریده است. به گمان می‌رسد که این شرایط آن جوان می‌توان شرایط شکافت باشد. کسی که رهبری را قبول دارد و از سپاه پاسداران رهبری در این شرایط پشتیبانی می‌کند، شاید خود را در شرایط شکافت دارد وا می‌نماید. اگر او هنوز در لایه فکریات اسلام دچار استضعاف باشد و بگوید که حمایت از رهبری و نظام به سبب حمایت از ایران است ارزیابی ابرین این است که او در فکریات لایه عضو، اسلامی است و ازینرو «تنگرا» و «ایرانگرا» است و فکریات لایه‌های دیگر را هنوز به خوبی نشناخته است. ◻️ملیگرایی و ایرانگرایی عالمانه و عامدانه اما آنکه به سبب جاهل مقصر بودن یا علم داشتن به حق، ملیگرا یا ایرانگرا باشد و با اسلام مخالفت کند (مانند جبهه ملی در اوایل انقلاب که امام آن را مرتد اعلام کرد) آلوده به کفر حقیقی است و امام خمینی این را رد می‌کنند.