🍃قلب زندگیام
امروز درگیر این فکر بودم:
چرا تو هستی؛ ولی من حواسم به تو نیست؟
چرا جانم به تو بسته است؛ امّا تو را فراموش میکنم؟
تو میدانی که این وقتها
دنبال پاسخی میگردم برای آرام کردن خودم.
این آرام کردنها شاید فریب دادن خویش باشد
امّا به گمانم فریب دادن همیشه هم بد نیست.
گاهی برای زنده ماندن
فریب هم لازم است.
وقتی با خودم میجنگیدم
و خویشتن در دادگاه وجدان محاکمه میکردم، به خودم میگفتم:
گاهی عظمت یک چیز موجب میشود
حواس آدم از آن پرت شود.
من از صبح تا شام
گاهی حتّی برای یک بار به قلبم فکر نمیکنم
شاید هفتهای یک بار هم به فکر قلبم نیفتم.
ولی هر روز حواسم به دست و پا و چشمم هست.
با این حال اگر روزی میان قلب و دستم
قلب و پایم
و حتّی قلب و چشمم مخیّر شوم
دست و پا و چشمم را فدای قلبم میکنم
و لحظهای هم تردید نمیکنم در این فدا کردن.
آقا!
تو قلبی، قلب زندگی من.
هستیام بسته به توست.
اگر نباشی، نیستم.
حالت خوب باشد، حالم خوب است
حالت دگرگون شود، آسمان روی سرم سرنگون میشود.
درست است که حواسم به تو نیست
ولی تردید نکن روزی اگر میان تو و هر چه دارم مخیّر شوم
دار و ندارم را فدای تو میکنم
و حتّی لحظهای تردید نمیکنم.
الآن به دلم نگاه کردم
دیدم این حرف، چندان شباهتی به فریب هم ندارد
ولی اگر حواسم به تو نیست، ببخش مرا.
تو بزرگتر از آنی که لحظهای از یاد و خاطرم محو شوی.
چه کار کنم؟
روزمرّگیها مرا به این روز انداخته.
مرا از دست این دغدغههای کوچک برهان!
شبت بخیر قلب زندگیام!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi