🍃مهربان
امروز از تو غافل شدم.
دوستم نگاهم کرد.
تا چشمم به نگاهش خیره شد
دست خودم نبود، یاد تو افتادم.
تا آخر شب دوستم کمی سنگین بود با من.
دلیلش را نپرسیدم
چون میدانم برای غفلتی بود که از تو به من دست داد.
سخت است برایم برخورد سنگینش
ولی خوشحالم که مثل او را دارم.
از همان ابتدای دوستی به من گفت
تو را به اندازۀ یادی که از مولا میکنی دوست دارم.
قاعدۀ دوستی ما همیشه زنده است.
این قاعده مردنی نیست.
وقتی که هست، به دوستیمان اعتماد دارم.
این دوستی تا قیامت هم میتواند امتداد داشته باشد.
وقتی که زیاد یاد تو میکنم
حس میکنم میخواهد برایم بمیرد.
درست مثل حسی که من به او دارم.
وقتی که از تو حرف میزنم یا حرفی که تو دوست داری را میزنم
قشنگ از وجناتش پیداست که سراپا گوش است.
با شوقی که نشان میدهد چنان سر ذوق میآیم
که دوست دارم تا توان دارم از تو بگویم.
هر چه قدر بیشتر از دوستیمان میگذرد
بیشتر میفهمم که داشتن چنین دوستی
بعد از خود تو، بزرگترین نعمت خدا به یک انسان است.
یک روز این دوست از خیالم بیرون میآید
و در واقعیت، دست به دست او به تو خواهیم رسید.
من به لطف تو امیدوارم.
شبت بخیر مهربان!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi