✍️📝قسمتی از مصاحبه همسر گرامی شهید حسن دانش 🌸🍃فضای منزل شما به عنوان یک شخصیت قرآنی چگونه بود؟ با همسرم قرار گذاشته بودیم هر شب یک صفحه قرآن و تفسیر بخوانیم و بحث کنیم،تا جایی که می شد سعی می کردیم قرارمان فراموش نکنیم،منزلمان همیشه با صوت زیبای همسرم طنین انداز بود تا فرصت پیدا می کرد شروع با نت خوانی برای گرم کردن صداش می کرد،مهم تر از بحث تلاوت عمل به آیات قرآن بود که به جرات می توانم بگویم که در زندگی ما وجود داشت. من این فضای قرآنی در منزل و زندگی مان را دوست داشتم و این فضا را از الطاف خداوند می دانستم چون ندای قران ناخود آگاه روی فرزندانم تاثیر گذار بود و مایه برکت و آرامش زندگی ما بود خوشحالم که زندگی من و فرزندانم با قرآن عجین شده است. فضای خانه ما بسیار شاد بود هیچ چیز و هیچ کس نمی توانست آرامش زندگی ما را به هم بزند تنها دلیلش ایمان،اعتقاد و درک متقابل از هم بود. 💐🌿ایشان سال 93 که در مسابقات کشوری اوقاف رتبه اول را کسب کردند.خرداد 94 هم در مسابقات بین‌المللی ایران رتبه اول را کسب نمودند آن روزها چگونه گذشت؟ حاج حسن در سال ۱۳۹۰ پس از رسیدن به مقام پنجم مسابقات بین‌المللی قرآن کریم جمهوری اسلامی ایران، به مسابقات بین‌المللی قرآن کریم کشور تونس اعزام شد و در آنجا به کسب رتبه برتر نایل آمد.سه سال بعد هم در اسفندماه ۱۳۹۳ در سی و هفتمین دوره مسابقات بین‌المللی قرآن کریم جمهوری اسلامی ایران به رتبه نخست بخش قرائت تحقیق دست یافت و به عنوان نماینده ایران در سی و دومین دوره مسابقات بین‌المللی قرآن کریم جمهوری اسلامی ایران شرکت نمود که در این مسابقات نیز موفق به کسب مقام اول گردید. همسرم برای موفقیت در مسابقات قرآن تلاش زیادی می کرد البته هدف وی مطرح شدن و دیده شدن در سطح دنیا و کشور نبود بلکه می خواست به شاگردانش بفهماند که یک قاری شهرستانی هم می تواند در سطح کشور و یا حتی بین المللی هم بدرخشد و از اینکه به هدفش رسید بسیار خوشحال بود و موجب شد که شاگردانش هم پشت کاری بیشتری پیدا کنند و به دور از دغدغه و با اعتماد به نفس در مسابقات شرکت کنند. من از اینکه همسرم در مسابقات رتبه کسب کرده بود بسیار خوشحال بودم و همیشه برای موفقیت وی همراهش بود. 🌺🌱از نحوه اعزام به حج، آخرین دیدار و تماس های شهید از مکه مکرمه چیزی به یاد دارید؟ پنجمین بار بود که سعادت زیارت کعبه نصیبشان می شد که این بخاطر کسب رتبه مسابقات بین المللی بود که از سوی بعثه رهبری به حج اعزام می شد و از اینکه بار دیگر به مکه مکرمه می رود بسیار خوشحال بود. قبل از رفتن به عارفه و مائده (دو دخترم) گفت: "مراقب مادرتان باشید و به حرفش گوش بدهید تا من برگردم "او با خنده سفارش مرا به فرزندانمان می کرد و حالا برعکس ان اتفاق افتاده و من باید در نبود او مراقب دو دخترم باشم. در مکه که بود دائما تماس می گرفت و احوال ما را جویا می شد دلتنگی برای خانه و خانواده در گفتارش کاملا مشخص بود و می گفت: بارها سفر رفته ام و از شما دور بودم اما نمی دانم چرا این دفعه این قدر دل تنگتان شده ام ، هر روز تقریبا تماس می گرفت. آخرین تماس همسرم سه شنبه شب - شب قبل از فاجعه منا - ساعت 21:30 بود که مفصل با هم به صورت تصویری صحبت کردیم،بچه ها هم که بسیار دلتنگ بابا شده بودند با پدرشان صحبت کردند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┏━━━ 🍃🌷🍃 ━━━┓ @abbass_kardani ┗━━━ 🌷🍃🌷 ━━━┛ شهیدمدافع حرم عباس کردانی 👆👆